سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، کارهای والا و ارجمند را دوستمی دارد و کارهای حقیر و خُرد را ناخوش می دارد [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
مهدی یاوران
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» مداحی سایه تون سنگینه مولا

سایه تون سنگینه مولا، کجا رفته اون چشاتون

کوچه خیلی وقته مونده، چشم به راه قدماتون

سایه تون سنگینه مولا، ما گلایه ای نداریم

هر کجا باشین شما رو، روی چشمامون می ذاریم

سایه تون سنگینه مولا، غم نشسته تو صداتون

یه نگاه بندازین آقا، آقا جون به زیر پاتون



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی الرضا حیدری ( یکشنبه 87/11/6 :: ساعت 4:9 عصر )
»» انتظار ،امتداد عاشورا...

آفتاب در اندیشه طلوع تو آسمان را تا زمین بدرقه می کند و زمین زیباترین اندیشه قرن در فصل ظهور تو خواهد شد . انتظار زیباترین واژه نامه عشق است و منتظر وفادار بودن به عهد انتظار  و امید را در دل کاشتن. آری! ما انتظار تو را می کشیم ، تویی که می دانیم روزی می آیی و بر صفحه تاریخ خط سرخ عشق را می کشی .مولایم ! می دانم که غمِ بزرگی در دل داری . غم غربت علی (ع ) ،غم مادرت زهرا ،  غم امام حسین(ع)، غم زینب و .....  مولایم !ما هم مثل تو داغدار این همه نامردمیها هستیم و دست یاری به سوی تو دراز کرده ایم و انتظار آمدنت را می کشیم . و می دانم روزی می آیی و در عدالتخانه عدلت  انتقام  این غمها را خواهی گرفت . آری ! می دانم که می آیی .........


امام جعفر صادق (ع) نیز فرمود: هرکس بخواهد در شمار منتظران حقیقى آن عدل منتظر باشد، باید پارسایى پیشه کند و متخلق به مکارم اخلاق گردد.


فلسفه انتظار، دمیدن روح امیدوارى و پایدارى است. انتظار و عقیده به ظهور مصلح، شیعه را در جریان زمان، براى مقاومت پرورش داد و جامعه شیعه را از زوال نگاه داشت و تا امروز، این عقیده، عامل بقاى شیعه و پایداری آنها است .فلسفه انتظار، مانند یک عامل و ماده حیاتى مهم، در تمام ادیان آسمانى وجود داشته و رمز بقا و موجودیت آنان بوده است و هم اکنون از عوامل بقای جانعه مسلمانان است .


فرهنگ عاشورا، زمینه ساز فرهنگ انتظار است. انتظار، ادامه عاشورا است و چشم به راه حسین دیگرى نشستن، در کربلایی به وسعت جهان. در زیارت عاشورا، در دو قسمت، از خون خواهى حسین (ع) در رکاب امام مهدى (ع) خبر مى دهد. امام باقر(ع) فرمود: یکدیگر را در روز عاشورا، این گونه تعریت دهید: خداوند اجر ما و شما را در مصیبت حسین (ع) بزرگ گرداند و ما و شما را ازکسانى قرار دهدکه به همراه ولى اش، امام مهدى از آل محمد(ع)، طلب خون آن حضرت کرده، به خون خواهى او برخیزیم. پاره اى روایات، عاشورا را روز ظهور حضرت مهدى (ع) ذکرکرده اند.


پس انتظار، انتظار انتقام عاشوراست و یاران مهدى (ع) همه عاشورایى اند. کسانى مى توانند در رکاب مهدى (ع) باشند و امام حق را یارى رسانند که در مکتب عاشورا، رشد کرده باشند . عاشورا را درک کرده باشند و به آن مرحله از کمال و پختگی رسیده باشند .


زِخـطِ سـرخ عـاشـورا ، وصــال تــو رقــم می خـورد        دل دلواپسـان آن روز ،بـه درد عشق تــو می مرد


کتـاب سـرخ عاشـورا ، بـه دستـت باز خـواهـد شد        صـدای الـعطـش در دل ، طنین انـداز خـواهد شد


به نیزه بازهم خورشید،طلوعی سبزخواهد کاشت        غـمِ تنهایـی مـولا ، حدیثـی تـازه خـواهـد داشت


دوبـاره قـصـه یـک عشـق ، میان کوچــه می پیچـد         شقـایق بـر دلِ تـنگـش،نسـیم یـاس مـی گیـرد


عــدالـتـخـانـه ای از عـدل ، بـرای عاشقــان بـرپــا          مـبـارک می کنـی بـر مــا ، نگیـن قــبـر زهـرا را


تــو ای مـولا بـیـا امشـب ، میـان دیـده گــانـم بـاز           کتـــاب عـدل دیـریـن را ، بــرای مــا نـمـا آغــاز



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی الرضا حیدری ( یکشنبه 87/11/6 :: ساعت 3:41 عصر )
»» عزاداری و انتظار

اشاره:
موضوع زیارت قبور مطهر و مقدّس معصومین(ع) توسل به آن‌ها و سوگواری در ایّام شهادت‌شان، به ویژه در مورد حضرت مقدّس سیدالشهدا(ع)، از موضوعاتی است که در فرهنگ اسلامی، جایگاه رفیعی دارد. از ناحیه ذات اقدس الهی در احادیث قدسی و نیز از سوی چهارده معصوم(ع) سفارش زیادی به عزاداری سیدالشهدا(ع) شده است، که این مطلب حاکی از نقش عظیم این امر در احیای دین و زنده نگه داشتن آن است.به عبارت دیگر می‌توان چنین مجالسی را از مهم‌ترین وسایل صیانت از کیان دین و جامعه اسلامی و نیز بسط روح دین و دینداری دانست.متأسفانه عزاداری‌ها با همة اهمیت و جایگاه مهمی که در فرهنگ اسلامی دارند، در طول زمان دچار آفات، خطرات و انحرافاتی شده است که نقش این وسیلة مهم را تا حدودی کم‌ رنگ کرده است.در این مطلب، نویسنده می‌کوشد تا بعضی از شرایط ظاهری و باطنی عزاداری یک منتظر را ارائه نماید. باشد که مورد استفاده قرار گیرد.

وظیفة عزادار در قبال امام زمان(ع)
عزدار حقیقی به خوبی می‌داند که سوگواری و برپایی مجالس بزرگداشت برای اهل بیت(ع) فقط قسمت کوچکی از وظایف الهی او نسبت به آنان است بلکه وظیفة بالاتر، توجه به درس‌ها و عبرت‌های عاشورا و عمل به آن‌ها است.عمل به تکالیف از جمله درس‌هایی است که عزادار حقیقی از عاشوراییان فرا گرفته است. او خود را نسبت به امام زمانش مکلف و مسئول می‌داند.1 عزادار، نیک می‌داند که باید به تنهایی در دادگاه عدل الهی نسبت به رفتار خود با امام زمانش پاسخگو باشد لذا، برای عمل به وظیفه‌اش منتظر هیچ‌کس نمی‌ماند؛ او منتظر سازمان‌ها، نهادها و اشخاص نیست. او خودش به تنهایی برای خارج کردن امام زمان(ع) از تنهایی، غیبت، اضطرار و آوارگی تلاش می‌کند. او مانند شهدای کربلا که هرگز به کمی نفراتشان توجه نکردند و هر یک فقط و فقط به فکر انجام وظیفه در قبال امام مظلوم و تنهاییش بود و کاری به نتیجه و تأیید دیگران نداشت، عمل می‌کند. مانند «عبدالله بن حسن(ع)» که وقتی دید عمویش تنها و مجروح به روی زمین افتاده است و دشمن دور او را گرفته، خود را به عمویش رساند و هنگامی که «ابجربن کعب» شمشیرش را فرود آورد که امام را بکشد، دست خود را در مقابل شمشیر او گرفت تا از امامش دفاع کند و دستش قطع شد و در آغوش عمویش حسین(ع) افتاد تا این که «حرمله» او را با تیر به شهادت رساند.2عزادار حقیقی یا «منتظر حقیقی» در این مرحله می‌داند که اگر بخواهد رضایت خدا را جلب کند و به هدف خلقت و کمال نهایی و غایی وجودش نایل شود، باید به این «تنها موعظه» خداوند متعال در قرآن کریم عمل کند که فرمود:
قل إنّما أعظکم بواحدةٍ أن تقوموا لله مثنی و فرادی.3
ای رسول ما،‌ به امت بگو که من به یک سخن شما را موعظه می‌کنم و آن سخن این است که شما، خالص دو نفری، و یا به تنهایی برای خدا قیام کنید. 

امام خمینی(ره) دربارة‌این موعظة خداوند چنین می‌فرمایند:
خدای تعالی در این کلام شریف، از سر منزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده و بهترین موعظه‌هایی است که خدای عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده، این کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قیام برای خدا است که ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خُلّت رساند و از جلوه‌های گوناگون عالم طبیعت رهاند. 

خلیل آسا در علم الیقین زن
ندای لا اُحبّ الآفلین زن 

قیام لله است که موسای کلیم را با یک عصا بر فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آن‌ها را به باد فنا داد. و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحرا کشاند. قیام برای خدا است که خاتم‌النبیّین(ص) را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بت‌ها را از خانة خدا بر انداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام «قاب قوسین او أدنی» رساند. خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده، همة جهانیان را بر ما چیره کرده، و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران در آورده... موعظت خدای جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفع شخصی کرده، تا به همة سعادت‌های دو جهان نائل شوید و با زندگانی شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید.»4 

آری، خودخواهی ما و ترک قیام برای خدا است که ما را به روز سیاه غیبت امام زمان(ع) و تنهایی و غربت حضرت کشانده و مستکبران را بر کشوهای اسلامی حاکم کرده است. همان‌طور که خود آن حضرت فرمود:
اگر شیعیان نسبت به ما وفادار و هم‌دل بودند، ظهور ما به تأخیر نمی‌افتاد5. 

راه چاره همان است که امام خمینی(ره) فرمود، یعنی موعظة خدای جهان را بخوانیم و یگانه راه اصلاحی را که پیشنهاد فرموده، بپذیریم و ترک نفع‌های شخصی کنیم و با منتقم اصلی حسین(ع) آشتی کنیم، و با وفاداری نسبت به او، برای رفع موانع ظهورش و نبرد با دشمنانش قیام لله کنیم و از این حالت دنیازدگی و انفعال خارج شویم و با کنار گذاشتن نفع‌های شخصی و جیفة گندیدة دنیا، برای ظهورش عملیاتی شویم.6.امام خمینی(ره) در جای دیگر می‌فرمایند: نگویید تنها هستیم،‌ تنهایی هم باید قیام بکنیم، اجتماعی هم باید قیام کنیم، باید قیام کنیم، با هم باید قیام کنیم، همه موظفیم به اینکه برای خدا قیام کنیم.7 

برای خدا قیام کنید و از تنهایی و غربت نهراسید.8 

در زیارت عاشورا پس از اعلام برائت از بنیان‌گذاران ظلم به اهل بیت(ع) و نیز کسانی که آن‌ها را از مقامشان کنار زدند و همچنین کسانی که مقدمات جنایات ظالمان را فراهم کردند. نسبت به پیروان و تابعین و دوستان آن‌ها نیز اعلام برائت می‌شود، یعنی از همة کسانی که در طول تاریخ در مصیبت اعظم، به خصوص در غیبت امام زمان(ع) نقش داشته و کار آن‌ها به نحوی مانعی بر سر راه ظهور منجی بشریت بوده است. برای همین است که بلافاصله خطاب به سیدالشهدا(ع)چنین عرض می‌کنیم: 

ای اباعبدالله، من تا قیامت با کسانی که با شما در سلم و صلح هستند در صلحم و با کسانی که با شما در جنگ هستند، در جنگم.9
به این ترتیب نظام دوستی و دشمنی عزادار حقیقی به طور کامل روشن و مشخص است. او با همة کسانی که شیعه و محبّ اهل بیت(ع) هستند و با آن‌ها دشمنی ندارند، در صلح و دوستی است و با همه کسانی که دشمن اهل بیت(ع) و به خصوص امام زمان(ع) هستند، در جنگ است. واین دوستی و دشمنی تا قیامت ادامه دارد. اگر دشمنان امام زمان تا قیامت هم حضرت مخالفت و دشمنی داشته باشند، عزادار حقیقی هرگز از مبارزه و جهاد علیه آن‌ها خسته و ناتوان نمی‌شود. لذا پس از اعلام جنگ با دشمنان آن‌ها، ابتدا بنیان‌گذاران ظلم بر آن‌ها را مورد لعن قرار می‌دهیم و پس از این کار انتقام حسین(ع) را به همراه امام زمان(ع) آرزو می‌کنیم. چرا که مبارزه با دشمنان اهل بیت بدون همراهی با امام زمان(ع) فایده ندارد و انتقام از آنان بدون آن حضرت ممکن نیست. بنابراین عنصر جهاد و مبارزه هرگز از زندگی عزادار حقیقی حذف نمی‌شود. او تا وقتی که با مصیبت اعظم غیبت امام زمان(ع) آن هم در اوج غربت و مظلومیت و تنهایی رو به روست، هرگز آرام و قرار ندارد.او تا لحظه‌ با شکوه ظهور و از بین رفتن این مصیبت اعظم به مبارزه با دجّال و موانع ظهور ادامه می‌دهد. و پس از ظهور نیز به جهاد در راه امامش برای انتقام امام حسین(ع) و سایر اهل بیت(ع) ادامه می‌دهد و رمز این که این مبارزه و جهاد همیشگی و طولانی است،‌ این است که قرآن کریم به همة مسلمین دستور داده است که تا رفع فتنه و حاکمیت دین خدا در سراسر جهان به جهاد مقدس خود ادامه دهند: 

و قاتلوهم حتّی لا تکون فتنةٌ و یکون الدّین کلّه لله. 10 
با کافران جهاد کنید که دیگر فتنه‌ای باقی نماند و آیین همه ما در دین خدا باشد. 

کدام فتنه و مصیبت برای جامعة انسانی بالاتر از غیبت امام زمان(ع) و محرومیت جامعة جهانی از رهبر معصوم و متخصص الهی و مظهر خدا است. عزادار حقیقی در این مقطع حساس و سرنوشت‌ساز با تشخیص وظیفة الهی جهاد، بدون فوت وقت تا رفع این بزرگ‌ترین فتنه، و تا رسیدن به امام خود و جهاد در رکاب او، به مبارزه می‌پردازد. او نیک می‌داند بهترین زمان برای سربازی و خدمت و تقرّب نسبت به امام زمان(ع) زمانی کنونی است. نه زمان ظهور که زمان پیروزی است. چنان که قرآن کریم می‌فرماید:
لا یستوی منکم من أنفق من قبل الفتح و قاتل أولئک أعظم درجةً من الذّین أنفقوا من بعد و قاتلو و کلاً وعدالله الحسنی و الله بما تعملون خبیرٌ.11
آن مسلمانانی که پیش از فتح مکه در راه دین انفاق و جهاد کردند با دیگران برابر نیستند آنان درجه‌ای عظیم‌تر دارند، تا کسانی که بعد از فتح انفاق و جهاد کردند. البته خدا به هر دو طایفه وعده احسان داد. و خدا به آنچه می‌کنید آگاه است. 

قیام و جهاد برای برطرف کردن موانع ظهور ارزش و اهمیت بیشتری نسبت به سربازی و جهاد در رکاب آن حضرت را دارد، زیرا قرآن کریم همراهی با امام را قبل از پیروزی با ارزش‌تر و مهم‌تر می‌داند. بزرگ‌ترین گناه برای عزدار در مرتبه پنجم، تنها گذاشتن امام زمان(ع) است. عزادار که در این مرتبه آگاهی زیادی نسبت به درس‌ها و پیام‌های عاشورا دارد، به وفاداری و هم‌دلی نسبت به امام زمانش بیشترین توجه و اهتمام را دارد. او از اصحاب عاشورا درس بزرگ وفاداری نسبت به امام زمان خویش را به خوبی آموخته است. وفاداری یعنی پای‌بند بودن به عهد و پیمانی که بسته‌ایم. وفای به عهد، به خصوص نسبت به امام و رهبر معصوم از بزرگ‌ترین واجبات است و پیمان شکنی و بی‌وفایی از بزرگ‌ترین محرمات می‌باشد. قرآن کریم و روایات معتبر اسلامی مملوّ از توصیة اکید به رعایت عهد و وفاداری و پرهیز از عهد شکنی و بی وفایی است. سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا دربارة دو گروه دوستان و دشمنان سخن گفت. دوستان خویش را به وفاداری ستود و دشمنانش را به خاطر بی‌وفایی‌شان مورد نکوهش و سرزنش قرار داد. آن حضرت(ع) در مورد دوستان خود فرمودند:
من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحابم نمی‌شناسم. 12
در روز عاشورا وقتی بر بالین «مسلم بن عوسجه» آمد، این آیة شریفه را خواند:
فهمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلاً.13
از مؤمنین مردانی هستند که با عهد خویش با خدا صادق بودند، برخی‌شان به عهد خود وفا کرده و جان باختند، برخی هم منتظرند و عهد و پیمان را هیچ دگرگون نساختند. 

امام(ع) دربارة دشمنان خود نیز چنین فرمودند: «اهل وفا به پیمان نیستند، عهد خویش را شکسته و بیعت مرا از گردن خود کنار نهاده‌اید. به جانم سوگند، با پدرم، با برادرم و با پسر عمویم مسلم بن عقیل نیز همین کار را کردید».14 

در «زیارت اربعین» خطاب به خود آن حضرت چنین عرض می‌کنیم:
شهادت می‌دهم که تو به عهد خود وفا کردی و تا رسیدن به یقین (شهادت) در راه او جهاد کردی15.

پی‌نوشت‌ها:
? برگرفته از: کتاب: عزادار حقیقی، نوشتة محمد شجاعی.
1. یوم ندعوا کلّ اناسٍ بامامهم؛ روزی که ما هر گروهی از مردم را با پیشوایشان دعوت می‌کنیم. (سورة اسراء (17)، آیة 71)
2. مجلسی، بحارالأنوار، ج 45، ص 53.
3. امام خمینی(ره)، صحیفة نور، ج 1، ص 3.
4. سوره سبأ (34)، آیه 46.
5. مجلسی، همان، ج 53، ص 177.
6. برای آشنایی بیشتر با کیفیت عملیاتی شدن به بخش چهارم کتاب آشتی با امام زمان(ع) مراجعه شود.
7. امام خمینی(ره)، همان، ج 16، ص 201.
8. همان، ج 20، ص 127.
9. زیارت عاشورا؛ یا اباعبدالله سلمّ لمن سالمکم و حربٌ لمن حاربکم الی یوم القیامة
10. سورة انفال (8)، آیة 39.
11. سورة حدید (57)، آیة 10.
12. موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 395؛ فإنّی لا اعلم اصحاباً أوفی و لا خیراً من اصحابی
13. سوره احزاب (33)، آیه 23.
14. موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 363.
15. محدث قمی، مفاتیح الجنان، زیارت اربعین. أشهد أنّک وفیت بعهدالله و جاهدت فی سبیله حتّی أتیـ?ک الیقین.

منبع: ماهنامه موعود شماره 72



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی الرضا حیدری ( یکشنبه 87/11/6 :: ساعت 3:37 عصر )
»» غدیر و مسائل پیرامون آن

غدیر، روزی است که عظمت اسلام به اوج می‌رسد. تولد شیعه، غدیر در شیعه و شیعه در علی (ع) محو می‌گردد و در کنار هم معنا پیدا می‌کند. غدیر تکمیل دینی است که کاملترین دین‌هاست و چه زیبا خداوند به سنگ غدیر مسلمانان را محک زد و محبان و مخلصان را از منافقان و معاندین رسول‌الله (ص) و اهل بیت اطهرش باز شناخت. چه افتخاری است که عزیزترین و گرانبهاترین گوهر وجود رسول خدا (ص) ، در راه احقاق غدیر عاشقانه بین در و دیوار جان باخت تا با خون خود بر این واقعه مهر تأیید و تصدیق زند؛ فرق شکافته و محراب خونین، پاره‌های جگر در تشت و سرهای بریده بر نیزه، اسارت و همه و همه محق این مطلبند که حق غدیر از علی و اولاد علی(علیه‌السلام)  به ظلم و ستم گرفته‌ شد.

غدیر در لغت یعنی رود کوچکی که مقدار کمی آب همواره در آن جاری باشد و چون در صحرای نزدیک «جحفه» رود کوچکی وجود داشت آن را به صحرای غدیر نام نهادند. بیابان غدیر خم پس از سرزمین «جحفه» در پنج کیلومتری شهر مکه قراردارد، و در آن جا رود کوچک همیشه جاری وجود داشت، چون برای اعلام ولایت امام علی (ع) و بیعت 120 هزار حاجی از زن و مرد، دو روز در آن جا توقف کردند، و در آن هوای گرم و کمبود آب، از آن رود کوچک استفاده می‌شد، آن حادثه بزرگ به نام «غدیر» معروف شد. از آن پس در نوشته‌ها و گفته‌ها و شعرهای گوناگون، روز بیعت عمومی مردم با حضور حضرت امیرالمومنین (ع) با نام غدیر مطرح گردیده‌ است. البته این حادثه عظیم و بیعت عمومی مردم با امام علی(ع)  نام‌های دیگری نیز دارد؛ چون یوم‌الولایه (روز اعلام ولایت)، یوم‌البیعه(روز بیعت)، یوم‌الروح(روز بزرگ، که حادثه بزرگی در آن رخ داد، یا روزی که مردم در کنار درختان تنومند صحرای غدیر، از سایه‌های آن استفاده می‌کردند و سایبان برای خود درست نمودند).1 این حادثه بزرگ در روز پنجشنبه، سال دهم هجرت مصادف با هجدهم ذی‌الحجه، درست هشت روز پس از عید قربان، در صحرای غدیر خم به وقوع پیوست و فرمان بیعت عمومی مردم با حضرت امیرالمومنین (ع) از طرف خدا و فرشته وحی صادر شد که: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک2 (ای پیامبر آنچه نسبت به ولایت علی(ع) به تو ابلاغ کرده‌ایم برای مردم بازگو). البته زمان اعلام این بیعت عمومی بسیار مهم است، زیرا پس از ده سال که از هجرت پیامبر به مدینه گذشته و پیامبر حج بجا نیاورده‌ است صورت می‌گیرد و پیامبر به اذن خدا3 مؤذنان را امر کرد با آوازهای بلند به مردم اطلاع دهند که حضرت رسول‌الله در این سال به حج می‌رود، از این رو از نقاط مختلف، دور و نزدیک، افراد زیادی آن سال به حج آمدند و از آنجا که آخرین حج پیامبر بود به حجه الوداع معروف گشت و پیامبر در این اجتماع که همه مسلمانان از سراسر بلاد اسلامی به جهت حضور شخص پیامبر در مراسم شرکت کرده بودند، مسأله جانشینی و امامت حضرت علی (ع) بعد از خویش را بیان نمودند. این مراسم بعد از انجام فرایض حج صورت می‌گیرد تا ذهنها و دلها معطوف عبادت و انجام مراسم نباشد و از آنجا که جحفه از نظر جغرافیایی سرزمینی بود که مسلمانان برای رفتن به شهر و دیار خود تقسیم می‌شدند و در اصل چهار راهی است که مردم سرزمین حجاز را با دیگران از هم جدا می‌کند (از آنجا راهی به سوی مدینه در شمال و راهی به سوی عراق و راهی به سوی مصر در غرب و راهی به سوی یمن در جنوب وجود دارد) این واقعه دراین سرزمین به وقوع پیوست و اگر در آن سرزمین فرمان الهی تحقق نمی‌یافت،‌ دیگر اجتماع بزرگی از همه مسلمانان بلاد اسلامی شکل نمی‌گرفت و همه پراکنده می‌شدند. در آن روز بزرگ پیامبر تنها جانشینی و امامت حضرت علی(ع) را مطرح نکردند بلکه جانشینی و ولایت علی(ع) و یازده امام دیگر از فرزندان آن حضرت را مطرح کردند و دست او را گرفتند و بلند کردند و فرمودند: فمن کنت مولاه فعلی مولاه4 (پس هر کس را من رهبر او هستم، پس علی(ع) نیز راهبر اوست) و اول شخصی که با حضرت علی (ع) بیعت کردند رسول خدا بودند. سخنرانی پیامبر تا زوال ظهر به طول انجامید و بعد از خواندن نماز ظهر آن حضرت فرمان دادند تا خیمه‌ای در برابر خیمه ایشان برای حضرت علی(ع) برپا کنند تا مسلمانان فوج فوج به خدمت آن حضرت بروند و بیعت کنند و بگویند: السلام علیک یا امیرالمومنین. پس مردان چنین کردند. یکی از جلوه‌های زیبای غدیر همگانی و عمومی بودن آن است که همه اقشار جامعه، چه سفید چه سیاه، چه مرد و چه زن، چه فقیر و چه ثروتمند همه در آن روز بزرگ نقش داشتند و با امیرالمومنین بیعت کردند و زنان پس از مردان در جلوی خیمه امام برزمین نشستند و تشت آبی مقابل آن حضرت گذاردند و امام دست مبارک در آب تشت فرو بردند، آنگاه زنان مسلمان جلو می‌آمدند و دستی بر آب تشت زده می‌گفتند: السلام علیک یا امیرالمومنین. اولین مخالف غدیر حارث بن نعمان فهری بود که به تحریک مخالفان آشکارا به مخالفت برخاست و به رسول خدا(ص) گفت: ای محمد (ص) ما را به خدا خواندی پذیرفتیم، نبوت خود را مطرح کردی،‌ لااله‌الا‌الله و محمدرسول‌الله گفتیم، ما را به اسلام دعوت کردی، اجابت کردیم، گفتی نماز در پنج وقت بخوانید، خواندیم، به زکات و روزه و حج و جهاد سفارش کردی، اطاعت کردیم، حال پسرعموی خود را امیر ما ساختی که نمی‌دانیم این حکم خداست یا با اراده شخصی شما پیدا شده است؟ که پیامبر سوگند به خدا خورد که این فرمان اوست. حارث پس از شنیدن این جواب عصبانی شد و سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا، اگر آنچه را که محمد درباره علی می‌گوید از طرف توست و به امر توست، سنگی از آسمان بر من فرود آید و مرا عذاب کند. هنوز سخنان حارث تمام نشده بود که از آسمان سنگی بر او فرود آمد و او را هلاک گردانید. بعد از پایان این مراسم بزرگ و رجعت مسلمانان به شهر و دیار خویش،‌ مخالفان ولایت امیرالمومنین که به بن بست کامل رسیده بودند به فکر ترور پیغمبر افتادند، که آن رم دادن شتر ایشان در عقبه بود،‌ راه کوهستانی با دره‌های عمیق،‌ به طوری که طبیعی جلوه دهد. با هم قرار گذاشتند که بر سر راه کوهستانی « عقبه» کمین کرده و با پرتاب سنگ و چوب و آلاتی که صدای وحشتناک تولید می‌کرد، شتر پیامبر را رم دهند تا سقوط کند و از تاریکی شب برای فرار، کمک گیرند ومرگ پیامبر را حادثه‌ای طبیعی جلوه دهند. رسول گرامی اسلام به واسطه فرشته وحی از این نقشه شوم آگاهی یافتند و برای خنثی کردن آن به حذیفه‌بن‌یمان و عمار یاسر فرمودند تا یکی عنان شتر را به دست گیرد و دیگری شتر را هدایت کند. منافقان هر چه کردند و هر چه سر و صدا کردند شتر به امر خدا رم نکرد و ترور ناموفق ماند. طراحان این ترور چنین فرصت طلایی را نمی‌توانستند از دست بدهند، پس با شمشیری برهنه به پیامبر حمله کردند، ولی با مقاومت بی‌نظیر عمار یاسر و حذیفه رو به رو شدند. از آنجا که اگر درنگ می‌کردند یاران پیامبر فرا می‌رسیدند وکارشان تمام بود، فرار کردند. حذیفه گفت: یا رسول‌الله آنها چه کسانی بودند؟ پیامبر فرمود نگاه کن. در آن هنگام برقی جهید و چهره آنان آشکارا دیده شد که حذیفه با شگفتی چهره افراد زیر را به درستی شناخت: 1- ابابکر   2- عمر  3-  عبدالرحمن‌بن عوف (داماد عثمان)  4- طلحه   5- سعد‌بن ابی وقاص   6- ابوعبیده جراح   7- معاویه  8- عمروبن عاص (از قریش)  9- ابوموسی اشعری   10- مغیره‌بن شعیه  11- اوس بن حدثان بصری  12- ابوهریره   13- ابوطلحه انصاری (از غیر قریش)5 و از آنجا بود که نگرانی مسلمانان شروع شد و با مراقبت شدید‌تری از جان رسول خدا محافظت کردند و نگرانی‌ها و گریه‌های رسول خدا در آستانه رحلت برای تنهایی علی (ع) و اهل بیت گرامی او بر همین اساس شکل گرفت. بعد از ناکامی، مخالفان در خانه ابابکر جمع شدند و بعد از بحث و گفت و گوی فراوان، عهد نامه‌ای به خط سعیدبن عاص نوشتند تا به این وسیله موجب انحراف افکار عمومی نسبت به حادثه غدیر شوند و بگویند پیامبر شخصی را برای امامت و رهبری تعیین نکرده است و سپس آنرا امضا کردند که در رأس آنها، ابوسفیان و فرزند ابی‌جهل و صفوان‌بن امیه بودند.‌ آنها این عهدنامه را به ابوعبیده جراح سپردند و ابوعبیده به سفارش آنها آنرا در محلی از کعبه دفن کرد تا زمان خلافت دومی همچنان دفن بود که به فرمان عمر از خاک بیرون کشیده شد. در این عهدنامه ذکر شده بود که بعد از پیامبر جانشین‌های ایشان اول ابابکر و بعد عمر و سپس ابوعبیده جراح و سالم مولای ابوحذیفه و عثمان به حکومت برسد که بعد از وفات پیامبر وکودتای سقیفه ابابکر بر اساس قراردادنامه درون گروهی به  خلافت رسید. نکته جالب دیگر این است که در آن حادثه بزرگ چند تن از همسران پیامبر نیز حضور داشتند که به اذن رسول خدا (ص) با امیرالمومنین (ع) بیعت کردند، مانند ام‌سلمه، عایشه و ... و در میان همسران ایشان کسی جز عایشه آشکارا مخالفت نکرد. پس از پایان حماسه بزرگ غدیر وقتی کاروان به سلامت به مدینه رسید، پیامبر در منزل ام‌سلمه اقامت فرمود و تا یک ماه به خانه عایشه (دختر ابابکر) و حفصه (دختر عمر) نرفت. در طول این مدت تماسها و عذرخواهی‌ها فایده نداشت؛ باید گوشمالی داده می‌شدند، اما سرانجام همه زنان در منزل ام‌سلمه گرد آمدند و عایشه گفت: به خدا پناه می‌برم از خشم شما و پیامبر در جمع ایشان فرمود: «بدانید که علی (ع) وصی و جانشین من است، از او اطاعت کنید، که اطاعت او اطاعت از من و مخالفت او مخالفت با من است». آنگاه خطاب به حضرت علی (ع) فرمود: ای علی، اختیار زنان پس از من با توست،‌ اگر مخالفت نمودند آنها را اخراج کن. همه زنان با سکوت دستورات رسول خدا را تأیید کردند، تنها عایشه گفت: یا  رسول‌الله ما هیچ‌گاه مخالفت نکرده‌ایم و نخواهیم کرد. پیامبر در جواب فرمود: «آری تو با من مخالفت کردی و پس از من با علی(ع) مخالفت می‌کنی، می‌بینم که از خانه‌ات خارج می‌شوی و با جمعی از اوباش در برابر علی(ع) صف‌آرایی می‌کنی، در صورتی که سگان قبیله حوأب بر تو پارس می‌کنند تو نسبت به خدا ظالم و معصیت کار می‌باشی.» سپس زنان را مرخص فرمود تا هر کدام به حجره خود بازگردند. پس از رحلت رسول خدا و 25 سال سکوت و انزوای امام که مردم با علی (ع) بیعت کردند، سردمداران قریش جنگ جمل را به راه انداختند و عایشه را به عنوان اهرم فشار به همراه خود بردند. از مکه تا بصره همه جا عایشه نام قبایل را می‌پرسید تا به سرزمین حوأب رسیدند. وقتی عایشه شنید که سگان حوأب بر او  پارس می‌کنند فریادش بلند شد  که مرا برگردانید. سوگند به خدا من همان زنی هستم که سگان حوأب بر او پارس می‌کنند و تا فردا اصرار داشت که باز گردد. هر چه کردند اثر نداشت تا آنکه عبدالله بن زبیر برای عایشه سوگند دروغین خورد و شهادت داد که نام این سرزمین حوأب نیست و آنگاه به بهانه اینکه سپاه علی(ع) در تعقیب ما هستند او را حرکت دادند.6

با تمام سعی و کوشش مخالفان که با کودتای نظامی سقیفه شروع شد و با در اختیار گرفتن تمام کانال‌های تبلیغی و مجالس وعظ و ارشاد که مانع بیان حماسه غدیر شدند، با کتک‌زدن افرادی که آن‌ را مطرح کردند (عبدالله بن مسعود، کاتب وحی را آنقدر زدند که دنده‌های او شکست) باز نتوانستند غدیر را از داستان‌ها و شعر شعرا و احادیث فراوان عترت پاک کنند.

در قرآن کریم نیز چهار آیه داریم که به این واقعه بزرگ و وقایع مربوط به آن اشاره کرده است:

1-   آیه 67 سوره مائده، اولین آیه «یا ایها الرسول بلغ ...»

2-   آیه 3 سوره مائده، «الیوم اکملت لکم دینکم»

3-   آیه 1 و 2 سوره معراج «سأل سائل بعذاب واقع» (نسبت به عذاب کردن حارث‌بن نعمان فهری)

4-   آیه 79 بقره «فویل للذین یکتوب الکتاب» (نسبت به پیمان‌نامه سیاسی ابابکر و عمر و عثمان و ابوعبیده و سالم که پیمان را به ابوعبیده سپردند و پیامبر صبح فردا خطاب به او این آیه را خواند).

و آخرین کلام: کلمه غدیر در نظرم غیرت الهی‌ است که در دلاوری شیر مردی گره‌ خورده که با یقین قلبی استوار و از رحم و شفقت سیراب گشته است.  

منبع:

غدیر شناسی، پاسخ به 110 سؤال پیرامون غدیر، محمد دشتی

پی‌نوشت‌ها:

1-   الغدیر ، ج1 ص 36 و امالی شیخ طوسی ص568.

2-   سوره مائده، آیه 67.

3-   سوره حج، آیه 27.

4-   مسند احمد، ج 1، ص 77 و سیره حلبی، ج 3، ص 302.

5-   ارشاد القلوب ص 112 و بحارالانوار، ج28، ص 86.

6-   تاریخ طبری، ج 3، ص 975  و شرح ابن‌ابی‌الحدید، ج9، ص 312.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی الرضا حیدری ( چهارشنبه 87/9/13 :: ساعت 7:39 عصر )
»» غدیر چشمه جوشان ولایت

جبرئیل گفت یا رسول الله خدایت سلامم می‌رساند و می‌فرماید ما هیچ نبیّی از انبیا و هیچ رسولی از نسل خود را قبض روح نکرده‌ایم، مگر پس از کمال و تمامیت دین و تاکید حجت و دلیل بر ابقا و پایداری در دین. اکنون نوبت تو رسیده که دو فریضه از احکام شریعت باقی مانده را به قوم خود و به ملت اسلام ابلاغ کنی: نخست حج خانه خدا و پس از آن ولایت خلیفه جانشین خودت می‌باشد. آری این است فلسفه غدیر که از سوی حضرت رحمان بر خاتم پیامبران خود ابلاغ کرد که چون پیغمبر این فرمان را از سوی پروردگار یافت دستور داد اعلان نمایند و به اطراف حجار مبلغینی فرستند که به مردم برسانند که پیغمبر خدا اراده حج خانه خدا نموده است تا این وظیفه آسمانی را مانند سایر احکام شریعت عملاً به شما مسلمانان تعلیم فرماید هرکس از هر کجا استطاعت مالی و بدنی دارد خود را به قافله رسول خدا برساند. پیغمبر اکرم از مدینه بیرون رفت و گروهی کثیر به او پیوستند و چشم بر حکم و گوش بر فرمان او داشتند که چگونه عمل حج را برگزار می‌نماید و می‌آموزد. در بیرون شهر مدینه قریب هفتاد هزار تن به پیامبر پیوستند به عدد اصحاب موسی علیه‌السلام که هفتاد هزار نفر بودند و با موسی به میقات رفتند. در این سفر همان طور که موسی نسبت به بقیه قوم بنی‌اسرائیل درباره هارون عهد و میثاق گرفت پیغمبر خاتم الانبیا نسبت به علی که او را به منزله هارون برای موسی می‌دانست عهد و میثاق گرفت پیامبر با هفتاد هزار نفر حرکت کرد در حالی که در زبان همه تکبیر و تسبیح بود و تمام کوه و صحرا را طنین لبیک لبیک مردم مسلمان پر کرده بود. از اطراف آن قدر به او پیوستند که جمعیتی حدود180 هزار نفر با رسول خدا حج گذاردند و پیغمبر تمام مناسک و اعمال حج را از حین حرکت تا برگشت به وطن عملاً به آنها تعلیم فرمود. در مکه و در منی باز جبرئیل نازل شد و ابلاغ سلام نمود و گفت یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک، یا رسول خدا خدایت سلامت می‌رساند می‌فرماید آنچه از سوی پروردگارت بر تو فرود آمده به دیگران آگاهی‌بخش و وصی و خلیفه و جانشین خود را معرفی کن او کسی است که علم ومیراث انبیا باید نزد او محفوظ بماند و تابوت شهادت و اسرار ولایت و آثار نبوت انبیا را باید به او بسپاری او ولی خدا و ولی هر مؤمن است. پیامبر اکرم از منافقین قوم که تازه مسلمان بودند و به نفاق و شقاق می‌پرداختند بیمناک بود که مباد با گفتن این بیان از اطراف او پراکنده شوند و سبب پراکندگی و تشتت افکار مسلمین گردند خاصه که در بین اعمال حج است رسول خدا می‌خواست اعمال حج تمام شود و مأموریت خود را ابلاغ فرماید و چون گروهی بسیار در جنگ‌ها به دست علی کشته شدند علی مبغوض گروهی ظاهربین مادی بود پیامبر بیمناک بود و راهی جز ابلاغ نداشت و منتظر فرصت مناسب‌تری بود ضمناً استمداد نمود که خداوندا مرا از شر و نفس اماره عهدشکنان مصون دار.

جبرئیل رفت و برگشت در مسجد حنیف باز همان آیه را آورد و تاکید نمود که به عهد خود درباره عهد علی قیام کن و علی را در میان مردم به خلافت و جانشینی خود برای حفظ آثار انبیا و مواریث پیامبران برگزین و رسول اکرم مترصد مقامی واجد شرایط بود که آخرین امر خدا را ابلاغ فرماید تا به کراع غدیرخم رسید این دامنه کوه سه کیلومتر تا جحفه میقات حاجیان فاصله دارد جبرئیل نازل شد آیه عصمت و تضمین را آورد: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک بن الناس، رسول خدا با اطمینان قلب ایستاد و فرمود شترها را بخوابانید و رفت‌گان را که تا جحفه رسیده بودند برگردانید و عقب افتادگان را برسانید و اذان جامع دهید که خبر مهمی را باید به فرمان خدا ابلاغ نمایم و در آنجا که امروز مسجد غدیر است فرود آمد.

غدیر کجاست؟

بین مکه و مدینه از طرف سلسله جبال جحفه فراز و نشیب وسیع کوهستانی که به دشت منتهی می‌گردد و سر چهار راه مختلف کشورهای جزیره العرب قرار گرفته کراع غدیرخم گویند و کراع در لغت پایان مسیل و انتهای سرآب است و غدیر به معنی آبریز و مصب است و خم محل جمع شدن آب است گودالی که آب در آن جمع می‌شود خم گویند و جحفه سرزمین خشک را گویند و شیب وسیع کوهستان جحفه در 64 کیلومتری مکه سر راه مصر و شام و میقات اکثر مردم این دو منطقه است و چهار راهی است برای قوافل حجاج که به طرف نجد و ریاض، کوفه، عراق، شامات، فلسطین، یمن، حضرموت و کرانه‌های دریای مدیترانه از ینبوع و خلیج فارس و اقیانوس هند قرار دارد. از سراشیبی این مرکز هر قبیله و هر طایفه و هر ملت و هر نژاد به کشورهای خود عزیمت می‌نماید این مرکزی است که محل خداحافظی ملل مختلف اسلامی است که از اینجا از هم جدا شده و به اوطان خود برمی‌گردند.

مجمع غدیر

در مجمع غدیر خم که در دامنه کوهی بلند و دارای نشیب و فراز فراخی که تخته سنگ‌های بزرگی در اطراف آن قرار داشت بزرگترین مجمع متشکل اسلامی شکل گرفت که بنابر روایت‌های مختلف 120 هزار و به قولی 141 هزار و به روایتی 18 هزار در آن مجمع حضور داشتند که در 18 ذیحجه منعقد شد هوا گرم بود و جمعیت انبوه و بی‌شمار پست و بلند دامنه کوه‌ها را گرفته و عباها را بپا می‌بستند و روی تخته سنگ‌های پهن و گرم می‌نشستند در کشورهای بزرگ جمعیت‌های بسیاری می‌توانند جمع شوند ولی متشکل به وحدت و یکدلی نیستند تنها جمعیت مزین به توحید و به وحدت حلقه‌ای به زعامت و رهبری پیامبر اسلام در مجمع غدیر بود که 15 قرن پیش با نظام احسنی ترتیب و تشکیل یافته بود. عقیده واحد، هدف واحد، منطق واحد، لغت و زبان واحد، یک مجمعی مرتب و مهذب، از حج برگشته، تربیت شده. وفادار به مواثیق در مجمع غدیر خم جمع و حاضر بودند و این مجمع بزرگ‌ترین مجلس از نظر عقیده و ایمان و وحدت امت اسلامی بود این مجمع با عظمت از جهت جمعیت از نظر خطیب و سخنگو از لحاظ موضوع سخن از جهت موقعیت محل، بی‌نظیر و بی‌سابقه بوده و هست. تاکنون دنیای بشریت مجمعی مهیج‌تر و مجلسی باشکوه‌تر و بی‌پیرایه‌تر از مجلس غدیرخم نشان نداده است افراد مجلس حاجیان از خانه خدا برگشته، تربیت‌شدگان مکتب حج و مدرسه نبوت و مهد تربیت مهذب پاک بوده‌اند. زمان و مکان هر دو قابل توجه سر چهارراه تفرقه و تجمع در نقطه جدایی و کناره‌گیری در انتظار یک خبر مهم آسمانی هستند. پیامبر خدا آنها را جمع نموده و فرمان داده عقب افتادگان برسند و پیش رفتگان برگردند و همه در نشیب و فراز کوه، انبوه نزدیک به هم خطبه مهمی را بشنوند.

خطبه غدیر

خطبه غدیر از تمام جهات متصور اهمیت دارد خطبه روح کلیه قرآن است و بیش از هزار آیه قرآن در خطبه خوانده شده و جلب توجه نموده این خطبه بر محور یک آیه دور می‌زند در حالی که محور دین و قرآن قرار گرفته است. اهمیت خطبه را از دو جمله آیه و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و جمله و الله یعصک من الناس می‌توان درک نمود. عظمت خطبه از لحاظ گوینده پیامبر خاتم الانبیا عقل کل اشرف رسل و صادر اول پرچمدار توحید است او بزرگترین منجی عالم بشریت است که برای نجات بشریت سخن می‌گوید.

برای پی‌بردن به اهمیت خطبه کافی است که به کتب تألیف شده در خصوص خطبه عطف توجهی شود. بدون تردید در هیچ موضوعی در اسلام و دنیا این مقدار تالیف و تصنیف نشده و این مقدار نظم و نثر موزون و مسجع به زبان‌های مختلف مخصوصاً عربی و فارسی گفته نشده است خطبه مهیج و با عظمت غدیرخم به قدری عمیق و جالب توجه عقول صافیه بودکه حتی دانشمندان غیرمسلمان هم در سطور برجسته تاریخ اسلام چون به موضوع این خطبه برمی‌خورند جلب توجه آنان را نموده و پیرامون آن مقالات و کتبی نوشته‌اند. این خطبه روح سخن و نتیجه عمر پیغمبر است این خطبه حاصل دین و ضامن سعادت و متضمن حساس‌ترین نکات آموزش و پرورش است این خطبه آینه روحیه نبوت و امامت است در این خطبه تحولات آینده و راه فرار از حوادث کشنده و نجات از طغیان‌های اجتماعی و سرکشی‌های متمردین جاه طلب و مصون ماندن از خداع و مکر جاه‌طلبان تلویحاً‌ و تصریحاً یادآور شده است، سعادت و رستگاری را در سایه ولایت مطلقه علی و خاندان تربیت شده مکتب ولایت معرفی و ارایه نموده است در این خطبه سر بقای دین را ولایت مطلقه خاندان سیدالمرسلین قرار داد و ضامن رستگاری و سعادت بشر چنگ زدن به حبل الله المتین و اعتصام به عترت خاتم النبیین معرفی فرمود.

مخاطب او یکصدوبیست هزار نفر شاگردان تربیت شده مکتب اسلام بودند که استطاعت عقلی و مالی و نیروی بدنی و جانی و فهم و شعور کافی داشتند و از معارف دین و تعالیم قرآن به قدر وسع سیراب شده بودند. نشانه اهمیت موضوع خطبه از این استنباط می‌شود:

1- آیه تبلیغ متضمن مصونیت است که والله یعصک من الناس، خدا تو را از کید مردم مصون می‌دارد.
2- تهدید برای پیامبر است که اگر ابلاغ نشود هیچ ابلاغ نشده. ان لم تفعل فما بلغت رسالته اگر ابلاغ نکنی مثل این است که هیچ ابلاغ نشده.
3- پیاده شدن پیامبر در غیر موقع و غیر منزل و محل فرود دلیل بارزی است.
4- آن هم میان سنگلاخ دامنه کوهستان پر از نشیب و فراز پر از تخته سنگ‌های داغ
5- در ساعات گرم روز به طوری که حاجیان عبا را به پا می‌بستند و در سایه شتران و پناه سنگ‌ها می‌نشستند و می‌گفتند چه خبر است که اینجا امر به توقف فرمود.
6- برگرداندن رفته‌گان که تا جحفه رسیده بودند
7- رساندن عقب ماندگان قافله حاجیان که دنباله قافله مدتی عقب بودند.
8- منبری بلند از جهاز شتر ساختن که در آن منطقه پهناور 120 هزار نفر همه بتوانند پیغمبر را ببینند و سخن او را بشنوند.
9- با آن حالت خستگی اعمال حج بر بالای منبر رفتن و ایستادن و چند ساعت سخن گفتن.
10- از مردم اقرار و اعتراف گرفتن همه نشانه اهمیت مطلب است.
11- صدها آیه از قرآن بر اثبات گفتار خود خواندن.
12- احضار علی و بالابردن او به منبر و گرفتن بازوی او و به مردم معرفی کردن.
13- اقرار گرفتن به معنی الست اولی من انفسکم- قالوا بلی النبی اولی بالمومنین من انفسهم.
14- و ابلاغ من کنت مولاه فهذا علی مولاه و تشریح معنی مولویت.
15- نزول آیه اکملت لکم دینکم و ابلاغ نمودن آیه رضیت لکم الاسلام دنیا با این همه دلایل آیا بازهم جای شک و تردید باقی می‌ماند.

ابن مغازلی می‌نویسد درباره حدیث غدیر یک صد نفر با شخصیت این حدیث را روایت کرده‌اند که از آن جمله عشره مبشره‌اند و مورد قبول فریقین است و بیش از 30 هزار حدیث در فضایل علی علیه‌السلام نقل شده است در خطبه غدیر که 81 روز قبل از رحلت آن حضرت است مفاد سی هزار حدیث مستند به قرآن و منطق وحی را برای آن جمعیت انبوه متذکر شد و تجدید مطلع نمود که ابهامی باقی نماند.

خطبه غدیر سند جاودانه اسلام

موضوع خطبه غدیرخم مشعشع‌ترین سند مستدل ولایت کلیه الهیه است که به نص قرآن علت العلل وضع شریعت و احکام معرفی فرموده. این خطبه حاکی همه احکام و قوانین اسلام است که ضامن قبول عبادت را ولایت قرار داد. این خطبه راهنمای حل مشکلات احتمالی است که در آینده پس از پیامبر رخ داده و راه نجات و نجاح و رستگاری است که پیش‌آمد حوادث و سوانح برای حل مشکلات نشان می‌دهد و ترجمان عملی آن را معرفی می‌فرماید و این خود معجزی بزرگ است. موضوع خطابه غدیرخم پر ارزش‌ترین حوادث عالم آموزشی است که اگر این تعلیمات و آموزش عالی آسمانی در آن مجلس با عظمت آموخته نمی‌شد بشر در جهالت و ضلالت بیشتری قرار می‌گرفت آیه کریمه و ان لم تفعل فما بلغت رسالته حاکی همین حقیقت است. هدف مقدس دین اسلام پرورش انسان‌های مستعد و تقویت استعدادهای لایق است و این تربیت و تعلیم جز از راه ایمان به غیب و عقیده به ولایت مطلقه الهی حاصل نمی‌شود. آنان که ایمان به قرآن تو کتب آسمانی قبل از تو داشته باشد و به آخرت یقین نمایند ونماز گذارند و زکات بدهند رستگارند و تنها کسی که می‌توانست بعد از پیامبر این برنامه عالی را اجرا کند و گسترش دهد فقط و فقط علی‌بن ابیطالب بود و لذا پیامبر چندین بار با سوگند به نام مقدس خداوند فرمود این انتخاب است و من مبلغ آن هستم و اگر علی نباشد که قرآن را به شما بیاموزد، تمام شریعت معطل خواهد ماند و مثل اینکه پیامبر و قرآنی نیامده و نبوده است. رفتار خلفای اموی و عباسی این حقیقت را نشان داد که اگر موضوع خطبه مهیج و عمیق غدیر خم نبود مردم نابخرد با دین و قرآن به نفع خود بازی می‌کردند. به تاریخ مفصل اسلام مراجعه کنید، تنها علی و اولاد او مخصوصاً امام حسین بود که اهمیت و عظمت قرآن و اسلام و دین و فضیلت را که ترجمان عملی آن پدرش بود به جهانیان و جهان انسانیت ثابت نمود و به رنگ خون برنامه اسلام را نوشت تا از دستبرد حوادث مصون بماند. خطبه غدیرخم عمیق‌ترین خطبه مستدلی است که هر کلمه‌اش ریشه و اصل زندگی و معنویت انسانیت است اگر پیامبر در خطبه غدیر خم علی را معرفی نمی‌کرد ملجاء و مرجع مهام امور اجتماعی چه کسی بود که بتواند معضلات و مشکلات متوالی و متناوب دین را حل و فصل کند مگر ابوبکر نبود، که در پاسخ مسائل مردم مسلمان درمانده شد و می‌گفت اقیلونی اقیلونی و نحن لست نجیر منکم و فیکم ابوالحسن یعنی ای مردم از من دست بدارید در حالیکه ابوالحسن علی در میان شماست او بر هر مشکلی فائق است و تصریح بر افضلیت علی نمود. مگر عمر نبود که در پاسخ مسائل کتبی و شفاهی درمانده شد و 26 بار گفت لولا علی لهلک العمر اگر علی نبود عمر هلاک شده بود. مگر عثمان نبود که صدور ناسخ و منسوخ احکام و سخنان متعارض و نادرست و تقسیم بیت‌المال بین اقوام و خویشانش به نقل مورخین سنی بر او شوریدند و باز دست توسل به سوی علی دراز کرد و از او کمک خواست ولی دیگر دیر شده بود و او کشته بیعدالتی خویش شد در حالی که علی کشته فضیلت و عدالت خویش گردید.

موضوع خطبه نصب خلیفه و وزیر و وصی و جانشین آسمانی است و کسی که خطبه درباره او ایراد شد امام علی بن ابیطالب است. جابربن عبدالله انصاری می‌گوید در کنار کعبه حضور پیامبر بودم که علی وارد شد رسول خدا دست به کعبه زد و فرمود: به خدایی که جانم به دست اوست ان هذا و شیعته هم الفائزون یوم القیامه این مرد و پیروانش در روز قیامت رستگارانند. فرمود: او نخستین کسی است که به من گروید او از همه شما در پیمان خدا پایدارتر است او در اطاعت و اجرا اوامر خدا استوارتر است او نسبت به مردم عادل‌تر و مهربان‌تر است او در تقسیم بیت‌المال از همه در مساوات دقیق‌تر است درج او در مقام قرب حق از همه برتر است. دوستی او مقیاس سنجش ایمان است. او آموزنده تعلیمات و شیفته قرآن است. علی نسخه منحصر به فرد دردهای درونی و بیرونی بشر است او صوت و ندای عدالت اجتماعی انسان است او فداکارترین افراد در راه رشد عقلی انسانیت، او صورت اصل انسان کامل است که خداوند برای نشان دادن قدرت خود به خلایق آفریده است. هیچ مفسری بدون نام علی و تفسیر آیات او نمی‌تواند قرآن را تفسیر کند. هیچ مورخی بدون نام علی نمی‌تواند از اسلام نامی ببرد زیرا آغاز و انجامش به نام وجود او بوده است هیچ اقتصادی نمی‌تواند در خزانه‌داری و صرف بیت‌المال بدون تعلیمات علی برنامه تنظیم کند.

هیچ جنگجویی بدون تعلیمات و ترجمان عملی علی در جنگ و اهمیت جنگ نمی‌تواند فرمانی صادر کند و آیینی برای پیکار بنویسد. هیچ گوینده و نویسنده و فصیح و بلیغ و هیچ ادیب و سخنوری نمی‌تواند بدون مراجعه به منبع علم و فصاحت و بلاغت و ادب و سخنوری علی لطیفه بنویسد و نثری یا نظمی شیرین بدون استدلال به گفتار علی تدوین کند. هیچ متقی و پرهیزگاری نمی‌تواند راه تقوی و پرهیزکاری پیش گیرد مگر از علی آموزد. هیچ قاضی و حاکمی نمی‌تواند قضاوت کند و حکومت نماید مگر از رویه قضایی علی و حکومت عدالت آمیز علی سرمشق بگیرد.

هیچ منشوری در اجتماع بشری برای حفظ اجتماع متشکل انسانی بدون توجه به منشور علی برای مالک اشتر نمی‌تواند کافی و وافی باشد. هیچ مرد اخلاقی و رقیق الخلقی نمی‌تواند بدون توجه به صفات متضاد علی و رفتار خلیقانه او با طبقات مختلف روشی برای خود انتخاب کند که مورد پسند جامع باشد او عملاً یار مظلوم و خصم ظالم بود. هیچ متکلمی نمی‌تواند بدون طریقه احتجاج و استحسان و استدلال خود منطق آورد مگر به تعلیمات عالی علی مستند گردد هیچ مرد لغوی و محقق ریاضی و ادبی و طبیعی و نجومی نمی‌تواند در علم خود بدون استناد به منطق علی سخنی مستدل گوید که سابقه آن در کلام علی نباشد. این حقایقی است که در روش عادلانه حکومت دادگسترانه علی و کلماتش در نهج‌البلاغه دیده می‌شود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی الرضا حیدری ( چهارشنبه 87/9/13 :: ساعت 7:34 عصر )
<      1   2   3      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سلامی به گرمی تابستان 88
چهره بگشایی و آیی ز پی پرده برون
مهدییاوران جوان(قسمت اول)(خدامراد سلیمیان)
بی قرار
امام مهدى (عج) امیدى براى همه بن بست‏ها
مداحی سایه تون سنگینه مولا
انتظار ،امتداد عاشورا...
عزاداری و انتظار
غدیر و مسائل پیرامون آن
غدیر چشمه جوشان ولایت
شهادت شکافنده علوم
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 9
>> بازدید دیروز: 1
>> مجموع بازدیدها: 57689
» درباره من

مهدی یاوران
موسی الرضا حیدری
سلام علیکم دوست عزیز بزودی با مطلالب شیرین مهدوی پذیرا شما خواهیم بودتاشما هم یکی از مهدی یاوران باشی.

» پیوندهای روزانه

منجی سبز [75]
جشنواره رسانه های دیجیتال [53]
مهر هشتم [183]
آفتاب عفت(موسی الرضا حیدری) [30]
فردا دیر است [28]
گروه جوانی [34]
جشنواره تولدی نو [72]
امام مهدی [42]
مقالات اسلامی [48]
جشنواره وبلاگ آسمانی [79]
انتظار حجت [105]
مجمع دانشجویی ظهور [27]
مجله برای کودکان (ملیکا) [44]
موسسه انفاق وتبلیغ امام زمان [64]
الموعود [36]
[آرشیو(35)]

» آرشیو مطالب
مهدی یاوران
مهدی یاوران 2
مقالات
قطعات ادبی
تبریک
داستان

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


» طراح قالب