تأثیر مهدویت در پیروزی مقاومت حزب الله(حبیب زمانی)
اشاره: دوستان مهدی یاور یکی دیگر از الگوهای مهدی باور ومهدی یاور که توانسته به عنوانچهره شاخص و الگوی مهدی یاوران در تمام جهان قرار گیرد این چهره محبوب سید حسن نصر الله است که چهره شاخص یک مهدی یاور می باشد که در این قسمت از مقاله آقای حبیب زمانی دوست عزیز مهدی یاور استفاده شده ان شا الله مورد قبول حضرت حق تعالی قرار گیرد.
یکی از مشهورترین و مهمترین گروههای اسلامگرا که در جهان اسلام ظهوریافته، جنبش انقلابی «حزبالله» لبنان می باشد. این جنبش توانسته است از بدو شکل گیری تا به امروز توفیقات فراوانی کسب نماید و به نماد عزّت و اقتدار ملی لبنان مبدّل گردد. تلاشها و مقاومت تحسین برانگیز نیروهای شهادتطلب این حزب منجر به خروج نیروهای غربی(ناتو) از سواحل بیروت (در سالهای1361 و1362) و عقبنشینی اسرائیل از بخش اعظم خاک لبنان و لغو پیمان منعقد میان دولت (دست نشاند?) لبنان با اسرائیل گردید. مدتی پیش نیز دلیرمردان و شیرزنان این حزب شیعی معجزه ای دیگر آفریده، در نبردی که به «جنگ سی و سه روزه» شهرت یافت، رژیم غاصب صهیونیستی را ـ با تمام توان نظامیاش ـ به خاک مذلّت نشاندند و پرچم جهاد را به نفع اسلام به اهتزاز در آوردند.
. این دستاوردها و پیروزیهای درخشان حزبالله توجه تمام دنیا را به خود معطوف ساخته و سبب شده است نظریه پردازان و تحلیلگران، هریک از زاویه ای خاص به بررسی عوامل پیروزی حزبالله بپردازند. به نظر می رسد مبانی و اصول عزتمندانه شیعه به نهضت حزبالله ماهیتی خاص بخشیده که در این میان "گفتمان مهدویت" بسیار تأثیرگذار بوده است.
از مهمترین مباحثی که در گفتمان مهدویت مطرح است، بحث انتظار میباشد. هرچند انتظار در فرهنگ شیعه با فضیلتترین اعمال ذکر شده است، لکن برداشتها و تفاسیر مختلف از روایت انتظار موجب شده دیدگاههای متعددی درباره آن مطرح شود. در مجموع انتظار به دو بخش عمده یعنی انتظار سازنده، مثبت و انقلابی و انتظار ویرانگر و مخرب تقسیم میگردد.
در این دیدگاه انتظار عمدتاً در حد اصلاح فردی با ابزار دعا برای تعجیل فرج و صدقه دادن برای سلامتی آقا و گریه شوق در فراق موعود خلاصه می شود. گاهی نیز انحراف در این بینش به حدی میرسد که با تغییر انحرافی بعضی روایات، ترویج فساد و ظلم و ستم مقدمه ظهور پنداشته می شود. پیروان این دیدگاه جنبه انفجاری برای انتظار قائل بوده و معتقدند که برای اصلاح جهان بایستی اوضاع چنان پریشان گردد که به مرحله انفجار برسد. این دیدگاه ویرانگر و اسارتبخش ـ که در واقع نوعی اباحیگری است ـ به توجیه واقعیات موجود و تسلیم شدن در برابر ظلم و جور مستکبران و در یک کلام سرگرم شدن در انحرافات مهر تأیید زده، برای آنکه زمان انفجار به تعویق نیفتد هر اصلاحی را محکوم می شمارد. این نوع برداشت منفی از انتظار که ثمره آن رواج و اشاعهی ظلم، تبعیض، اختناق، حق کشی و تباهی و در یک کلام یکه تازی باطل و سیر قهقرایی جامعه است، به هیچ وجه با موازین اسلامی و قرآنی وفق نمی یابد و به صراحت و شدت، تقبیح و نفی گردیده است. صاحبان چنین اندیشه خامی به امام غائب علاقهمند هستند، نه به امام قائم.
دیدگاه دیگر در مورد انتظار عقیده گروهی است که قرائتی دیگر از انتظار دارند و برای آن ماهیت انقلابی قائل می باشند. این انتظار سازنده و بالنده که مبنای آن در آیات قرآن و روایات اسلامی ریشه دارد، دعوت به نپذیرفتن باطل میکند. در این دیدگاه تحرکآفرین و تعهدبخش ـ بر خلاف نظریه پیشین که برای انسان تکلیفی قائل نبود ـ فرد منتظر بایستی با برخورداری از اعمال پاک، شهامت و آگاهی، خود و جامعه را مهیای ظهور منتظَر نماید. ایستایی، بی تفاوتی و همنوایی با وضع موجود و صرفاً منتظر ظهور موعود نشستن در این نگرش کاملاً مطرود است؛ چرا که دولت ایدهآل، عصر ظهور را محصول سیر استکمالی جامعه انسانی میداند نه از نوع انفجار تاریخی.
انقلاب جهانی مهدی موعود وسیع ترین و اساسیترین انقلاب بشری است و انتظار راستین چنان تکاملی در انسان پدید میآورد که آمادگی شرکت در این انقلاب را کسب میکند. مفهوم درست انتظار جز تلاش برای تحصیل این آمادگی نیست و چیزی نیز غیر این نمیتواند زینت بخش و برازندهاش باشد که عاشقان حقیقی از سر اخلاص در طریق اقامه دین حق بکوشند و مقدمات ظهور دولت حق و عدل را فراهم آورند.
بر این اساس بایستی اظهار داشت که اعتقاد به مهدویت منشأ و رکن اساسی جنبشها و حرکتهای آزادیبخش و تحولآفرین جوامع شیعی میباشد. جنبش شیعی حزبالله هم از این قاعده مستثنی نبوده و نشانه های فراوانی از تأثیر باورداشت مهدویت در شکلگیری و پیروزی این نهضت مشاهده میشود که در ادامه به مواردی از آن اشاره خواهد شد.
از محورهای اساسی گفتمان مهدویت تحقق عدالت و مقابله با حکومت ظلم و جور و نامشروع دانستن همکاری و همراهی با آنهاست. بر همین اساس معتقدان به مهدویت در عصر انتظار سعی می کنند در راه پیاده شدن عدل و قسط در جامعه و مبارزه با ظلم و بیداد قدم بردارند و از این طریق جامعه را برای ظهور بزرگ پرچمدار عدالت مهیا سازند.
پایداری بر اصل تأیید شده مقاومت و ایستادگی در برابر ظالم از بارزترین مؤلفههای تأثیرپذیری حزبالله از گفتمان مهدویت می باشد. جنبش حزبالله با تأسی به این اندیشه، سلطه ظالمین اشغالگر را نپذیرفته، تلاش میکند ریشهی دشمن تجاوزگر خود را برکند.
اندیشه ظلم ستیزی و مقاومت در لبنان، که با اقدامات امام موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران تحولی شگرف یافته بود، پس از شکل گیری حزبالله وارد مرحلهای نوین شده و در بین عامهی مردم این منطقه فراگیر شده است. حزبالله در حرکت ظلم ستیزی خویش بیشترین بهرهبرداری را از آموزه های مهدوی به عمل آورد. بر این اساس، حزبالله به مبارزه با فرآیند سازش و تحمیل اراده و هژمونی دشمن پرداخت و با پافشاری بر همین اصل ظلم ستیزی موجب اخراج نیروهای بیگانه و عقب راندن دشمن زبون شد.
سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله لبنان در مصاحبهای در پی عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان اظهار داشت: «اما [اگر] زمانی دولت لبنان [هم] با اسرائیل صلح کند و پرچم این رژیم بر فراز سفارتش در بیروت به اهتزاز درآید، طبیعی است که من با اسرائیل صلح نمی کنم و به عناصر و نیروهای خود خواهم گفت: ما اراضی جنوب لبنان را آزاد کردیم. این بخشی از نبرد ما بود. اما امروز مسئله عادی سازی روابط با رژیم اسرائیل وجود دارد، ما باید با آن مقابله کنیم و این بخشی دیگر از مبارزه ما با دشمن است».
این تفکر جهادی حزبالله را میتوان در نامهی سرگشاده آنان ـ که در آن به معرفی مواضع سیاسی خود میپردازند ـ به وضوح لمس کرد. در بخشی از این نامه آمده است: «ما با صراحت و روشنی اعلام میکنیم امتی هستیم که جز از خداوند از کسی نمیترسیم و ظلم و تجاوز و ذلت را نمیپذیریم.» در بخش دیگری از این نامه آمده است: «مبارزه با اسرائیل اشغالگر از باورهای اعتقادی و تجربه تاریخی نشأت گرفته... (بر این اساس)امضای هرگونه توافقنامهی آتشبس،توقف عملیات مسلحانه بر ضد اسرائیل و یا امضای قرارداد صلح یکجانبه و چندجانبه با این رژیم را به رسمیت نمیشناسیم.»
در این نگرش حقیقت و اصالتی نهفته است که هیچ تردیدی در این زمینه نباید به دل راه دارد. فرد منتظر ایمان دارد که دوران ظلم و فساد و تباهی برچیده خواهد شد و استقرار عدالت اجتماعی امری قطعی است.
الهام گیری از این اندیشه است که روح امید را در بین حزبالله زنده نگاه داشته و ایمان آنها را در مبارزه با ظلم و جور راسخ تر نموده است. آنها به آیند? روشن و پیروزی قطعی خویش اعتقاد قلبی دارند.
سیدحسن نصرالله، پس از آغاز تهاجم صهیونیستها در «نبرد سی و سه روزه» در اولین پیام خود به شبکه المنار خطاب به صهیونیستها چنین گفتند: «شما نمیدانید امروز با چه کسی میجنگید، شما با فرزندان محمّد(ص)، علی، حسن، حسین و با اهل بیت رسول خدا و اصحاب او (علیهم السّلام) وارد جنگ شده اید، شما با قومی میجنگید که ایمانی فراتر و برتر از همه انسانهای این کره خاکی دارد... به امید و یاری خدا روزهای آینده را میان ما و شما خواهیم دید.» ایشان سپس به مردم لبنان وعده داد: «من با توکل و اعتماد به خداوند سبحان و با اعتماد به مبارزان و به شما و با شناختی که از این ملت و این دشمن دارم، همچنانکه بارها وعده دادهام، باز هم به شما وعده پیروزی می دهم... به یاری خدا پیروزی محقق است.»
رهبر دلیر حزبالله در دومین پیام خود نیز به مردم لبنان گفت: «مردم عزیز لبنان... من به شما اطمینان می دهم که ما پیروز خواهیم شد... شما از مشاهده این ویرانی ناامید نشوید... مهم این است که هم اکنون پایداری کنیم تا پیروزی را در آغوش گیریم.»
سید حسن نصرالله در سخنرانی دیگری با اشاره به اینکه انقلاب ایران مقدمه ظهور امام زمان(عج) به شمار می آید، می گوید: «دولت عدل مقدسی که به وجود آمده است، در محدود? جغرافیایی آن محصور نخواهد ماند، بلکه این دولت، فجر و سپیده دمی است که نهایتاً منجر به ظهور مهدی موعود خواهد شد. اوست که وطن بزرگ اسلامی را در کره زمین برپا خواهد کرد.»
گذشته از این بیانات دبیر کل حزبالله، آیه معروف «فَانَّ حزبالله هُمُ الغالبون» که بر پرچم حزبالله نقش بسته است، به طور مشخص ایده و باور آنها را به این اصل اثبات می کند. آنها به پیروزی خویش ایمان و باور دارند و این عقیده جز از باور آنها به مهدویت و امید به آیندهای روشن نشأت پذیر نیست.
اسلام دینی جهانی و مخاطبش کل بشریت است. بر این اساس ضمن تأیید و پذیرش جامعهی جهانی بر تشکیل آن در قالب امت واحده بر مبنای اندیشهی مهدویت تأکید شده؛چرا که در اندیشهی مهدویت رسیدن جامعهی بشری به مرحلهی تشکیل امت واحده و جایگزینی نظام امامت و نفی دولتهای مبتنی بر اقتدار یکطرفه جزء مقولات اصلی به شمار میآید.
در فرهنگ گفتمانی حزبالله به این موضوع توجه ویژه شده است. نگاه حزبالله نگاهی محدود نیست که تنها در پی آزادی خود لبنان از چنگال دژخیمان باشد، حزبالله در اندیشه پیروز ساختن اسلام بر کفر جهانی و فراهم ساختن پایههای حکومت جهانی موعود است.
حسین موسوی (ابوهاشم) ـ از رهبران تشکیلات حزبالله ـ در این خصوص میگوید: «حکومت اسلامی در لبنان، [تنها] چیزی نیست که خواستار آن هستیم، هدف ما، [صرفاً] برپایی حکومت اسلامی در یک کشور نیست، بلکه تأسیس وطن فراگیر و بزرگ اسلامی که لبنان را نیز در بر گیرد، هدف ما را پدیدار میسازد.»
بدین ترتیب مشاهده می شود که حزبالله به هیچ وجه خود را یک جنبش صرفاً لبنانی ندانسته، بلکه امتداد جنبش جهانی اسلام می داند که در راستای رهنمودهای اسلام، که از سوی رهبرانی چون امام خمینی(ره) عرضه می گشت، به پیش میرود.
حزبالله نگاهی عمیق و دور اندیشانه به مسئله دارد؛ نگاهی که برگرفته از آموزههای مهدوی است و در پی اصلاح کل جهان و استقرار حکومت واحد جهانی میباشد.
برای تکمیل بحث توجه شما را به بخشی از نامه سرگشاده حزبالله جلب می کنیم: «ما فرزندان حزبالله، خود را بخشی از امت اسلامی در جهان می دانیم... ما یک سازمان حزبی بسته و یا یک تشکیلات تنگ سیاسی در لبنان نیستیم. ما خود را امتی می دانیم که با مسلمانان سراسر جهان ارتباط عقیدتی و سیاسی استوار در چارچوب اسلام دارد.» در بخش دیگری از این نامه آمده است:"ما ضرورت تشکیل جبههی جهانی مستضعفان متشکل از تمامی جنبشهای رهایی بخش با هدف هماهنگی هرچه بیشتر برای آغاز یک حرکت فعال و متمرکز بر نقاط ضعف دشمنان را یادآور می شویم."
بر هیچ کس پوشیده نیست که از مقدمات فکری و عملی حزبالله اعتقاد آنان به ولایت فقیه و التزام قلبی و عملی به آن است. این مسئله اصلی ترین ویژگی حزبالله در مقایسه با گروهها ی اسلامگرا در جهان است که بر کلیه ارکان تشکیلاتی و همچنین دیدگاههای حزبالله سیطره افکنده و از عوامل اصلی تشکیل این حزب به شمار میآید.
سید حسن نصرالله در این باره می گوید: "به نظر من هرگونه مقابله، مبارزه، مقاومت و جهاد بدون ولایت و امامت و اطاعت از رهبری میسر نخواهد بود". دکتر صفی الدین نمایندهی حزبالله در تهران نیز در تحلیل دلایل موفقیت حزبالله میگوید:"ما هر چه داریم از انقلاب اسلامی، امام (ره)، مقام معظم رهبری و ولایت مطلقهی فقیه است و هر چه داریم از اطاعت محض ازولایت فقیه است."
پذیرش کامل نظریه ولایت فقیه و حاکم نمودن آن بر شئون مردمی و سازمانی، مبنا قرار دادن آن در همگرایی و واگراییها، ملاک دانستن و انطباق بایدها و نبایدهای خود با آن، لحاظ نمودن جایگاه علمای دینی و روحانیون در رفتارهای سازمانی و جهت گیریهای مقاومتی، نمونه هایی از حلقه های وصل حزبالله با مقام ولایت است.
حزبالله مهمترین ویژگی خود را در پیوند دادن مردم با ولی فقیه می داند؛ ولی فقیهی که نباید ضرورتاً لبنانی باشد، زیرا این جغرافیای اسلام است و نه جغرافیای لبنان که مرز و عرصه فعالیتهای حزبالله را مشخص می سازد.
حزبالله لبنان هم به لحاظ سیاسی و هم مذهبی از رهنمودها و فرامین بنیانگذار انقلاب اسلامی خمینی کبیر(ره)، به عنوان ولی فقیه، اطاعت محض داشته و با تکیه بر همین پشتوانه موفق شدند موازنه های مرگبار قبلی را بر هم زده و روح مقاومت را در بین مسلمانان عالم احیا نمایند. جرقههای اولیه تأسیس حزبالله ناشی از تفکر و اندیشه های جهان شمول حضرت امام(ره) بود که توسط شاگردانش به بار نشست. در واقع می توان چنین ابراز داشت که حزبالله مبانی، اصول و ایدئولوژی خود را از امام(ره) دریافت نمود. این امر بارها و بارها در بیانیههای رسمی و سخنرانیهای مسئولان حزبالله ابراز شده است.
در نامهی سرگشادهی حزبالله آمده است:"تعهد خود را نسبت به دستورات رهبری یگانه،حکیمانه و عادلانه، ولی فقیه جامع الشرایط که در حال حاضر در شخص امام آیت الله العظمی روح الله موسوی خمینی(دام ظله)تجسم یافته است، اعلام می داریم."
سید حسن نصرالله در خصوص تمکین حزبالله از رهبری امام خمینی میگوید: «از نظر ما، امام خمینی، مرجع دینی، امام و رهبر به تمام معنای کلمه می باشد. همان گونه که هر رهبر بزرگ دینی در هر کیشی در جهان این گونه است. اما امام برای ما بیش از این است. ایشان سمبل و نماد انقلاب علیه طاغوت ها، مستکبران و نظامهای استبدادی می باشد. به طوری که موفق شد روح امید را در جانهای مستضعفان بدمد. ایشان، نظریه اراد? ملتها در مقابل اراد? مستکبران را احیا کرد. بدین ترتیب، امام برای ما بیش از یک سمبل دینی مطرح است، نه تنها برای ما، بلکه برای هم? مستضعفان جهان.»
پس از ارتحال امام(ره)، حزبالله رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای را به عنوان ولی فقیه خویش شناخته است. پیروی و اطاعت حزبالله از مقام معظم رهبری ـ ولی امر مسلمین ـ بر هیچ کس پوشیده نیست؛ چنان که رهبر مقاومت حزبالله بر دستان ایشان بوسه زده و خود را سرباز ایشان معرفی می نمایند.
در گفتگویی که خبرنگار هفته نامه تایم با سید حسن نصرالله داشت، ایشان در جواب به این سؤال که «آیا خط مشی حزبالله را آیت الله خامنه ای، تابستان امسال که به ایران سفر کردید، برایتان تعریف کرد؟» چنین جواب داد: «(آیت الله) خامنه ای ولی فقیه است. او به عنوان ولی فقیه توصیه هایی به حزبالله میکند. این توصیه ها نه فقط در ملاقاتهای خصوصی که در سخنرانی های عمومی هم می آید. اینکه رهبری به ملت توصیههایی بکند طبیعی است... این همان نقش رهبری است.»
از ابتدای تأسیس حزبالله تاکنون همواره اکثریت اعضای شورای این حزب را روحانیون تشکیل داده اند و ریاست شوراهای مهم همواره بر عهده یک روحانی بوده است.
روحانیون دو نقش مهم برای حزبالله ایفا می نمایند: 1 ـ ارتباط میان ولی فقیه و پیروان حزبالله؛ 2 ـ حفاظت و صیانت از ماهیت اسلامی حزب و تشکیلات آن و توجیهات شرعی بر اعمال و مواضع حزب از جمله مقاومت و مبارزه جهادی.
روحانیون حتی برای لحظهای از یادآوری به اعضای حزب در مورد وظیفه و رسالت خویش و تشویق آنان به جهاد و رویارویی با بیگانگان و کفر جهانی باز نایستادند. از اقدامات ارزنده روحانیون معرفی نمودن اقدامات جهادی پیروان حزبالله ، به عنوان عملی مشروع و صحیح در جهت نیل به هدفی متعالی است. حزبالله همواره نیاز داشت که هواداران و شیعیان مؤمن را متقاعد سازد که اعمال و اقداماتی که انجام میدهند اعمالی جهادگرانه بوده است و نه جنایتکارانه؛ زیرا این اعمال از سوی مظلومان علیه ظالمان و ستمگران صورت گرفته و قطعاً مورد تایید حضرت بقیتالله الاعظم (عج) است.
برگر فته از سایت: آینده روشن