نشانه های مهدی یاوران
یاران مهدی(ع)، از بینشهایی عمیق و ژرف، نسبت به خداوند، امام، انسان و هستی برخوردارند.دوستان مهدی یاور دراین بخش شما رابه خواندن یکی دیگر از مطالب شیرین مهدوی دعوت مینماییم انشالله لذت بخش باشد.
بینش عمیق
1. بینش عمیق نسبت به حق تعالی
((رجالٌ عرفوااللّه حقَّ معرفته و هم أنصارالمهدی فی آخرالزمان(1)؛ مردانی که خدا را آن چنان که شایسته است، شناختهاند، و آنان، یاران مهدی (ع) در آخر الزماناند)).
((رجالٌ کأنّ قلوبهم زُبُر الحدید لا یشوُبها شکّ فی ذات اللّه اشدّ من الحجر؛(2) آنان مردانیاند که دلهایشان گویا پارههای آهن است (سختتر از سنگ). بدون هیچ تردیدی نسبت به ذات مقدّس خداوند)).
این باور، آن قدر با صلابت و استوار است که مرارتها و مصیبتها، در آن خللی ایجاد نمیکند و بلاها و امتحانات، آرامشش را به تلاطم نمیافکند و شبهات و سؤالات، در آن رخنهای ایجاد نمیکند.
آنان، از سرچشمه توحید ناب، سیراباند و به حضرت حق - آن چنان که شایسته است - اعتقاد دارند: ((فهم الذین وحّدوا الله حقَّ توحیده؛(3) آنان به وحدانیّت خداوند، آنچنان که حق وحدانیت او است، اعتقاد دارند)). حرم دلهایشان را بتهای نفس، ثروت و مقام نیالوده و در آن حریم امن، جز خداوند حضور ندارد.
نتیجه این بینش عمیق، ایمان و تقوا است. این دو را هم در چهره عبادتها و راز و نیازهایشان میتوان دید ((ذکر)) و هم در آینه تلاش و کوششی که در طریق عبادت و بندگی حضرت حق دارند ((تلاش)).
الف) ذکر:
((لهم فی اللیل أصوات کأصوات الثّواکل حَزناً من خشیةالله؛(4) در دل شب، از خشیت خداوند، نالههایی دارند مانند ناله مادران پسرمرده)).
((قُوّام باللیل صُوّام بالنّهار؛(5) شبها را با عبادت به صبح میرسانند و روزها را با روزه به پایان میبرند)).
((رجالٌ لا ینامون اللیل لهم دویّ فی صلواتهم کدویّ النّحل یبیتون قیاماً علی اطرافهم و یسبّحون علی خیولهم))(6)؛ مردان شب زندهداری که زمزمه نمازشان، مانند نغمه زنبوران کندو، به گوش میرسد. شبها را با زندهداری سپری میکنند و بر فراز اسبها، خدا را تسبیح میگویند)).
ب) تلاش:
یاران مهدی(ع)، نه تنها اهل ((اطاعت و بندگی))اند؛ بلکه دراین مسیر، اهل ((جدیّت و تلاش)) نیز هستند و تمام توان خود را در این راه به کار میگیرند: ((مُجدّون فی طاعة الله؛(7) آنان در طریق عبودیّت، اهل جدیّت و تلاش اند)).
2. بینش عمیق نسبت به امام(ع)
یاران مهدی(ع)، امام خود را میشناسند و به او اعتقاد دارند: ((القائلین بإمامته))(8) اعتقادی که در ژرفای وجودشان ریشه دوانده و سراسر جان شان را فرا گرفته است. این معرفت، شناخت شناسنامهای و دانستن نام و نشان او، و دانستن اسم پدر و مادر و محلِّ تولّد او نیست؛ بلکه معرفت به ((حقّ ولایت)) است؛ یعنی، فهم این حقیقت که او از من، به من نزدیکتر و سزاوارتر است و از مادر به من مهربانتر؛ چرا که عشق مادر، و حتی عشق من به خودم، غریزی است؛ اما عشق او، الهی و آسمانی است. او به سه دلیل، مرا برای خودم میخواهد:
1. به جهت آگاهیاش به تمام هستی و استعدادها و توانمندیهای من؛
2. آزادی او از بند هوا و هوسها و زندان خودخواهیها و خودبینیها و... ؛
3. و قرب و اتصالی که به منبع لایزال رحمت و لطف هستی دارد.
او میخواهد سرشارم کند، تا آلودگیهای نشسته بر بال روحم را بزداید و لطافت و سفیدی پرهای آن را، دوباره به آن بازگرداند و بر دستهای مهربانش نشانده، به اوج آسمانها و کنگره عرش الهی پرواز دهد.
نتیجه این بینش عمیق، محبت و اطاعت است:
الف) محبت:
دلهای یاران مهدی(ع)، سرشار از محبت او است. بر آنلوحها، جز الف قامت او نوشتهای نیست. این شیدایی تا بدان حدّ است که حتّی زین اسب او را، مایه برکت میدانند و به آن تبرّک میجویند:((یتمسّحون بسَرج الامام یطلبون بذلک البرکة؛(9) به عنوان تبرک، بر زین اسب امام دست میکشند)).
به جهت همین عشق آتشین، آنان در آوردگاه رزم، او را مانند نگینی در برمیگیرند و جان خود را سپر بلایش میکنند: ((یحفّون به و یقُونه بأنفسهم فی الحرب؛(10) در میدان رزم، گردش میچرخند و با جان خود، از او محافظت میکنند)).
چه بسیار است فاصله میان ما و یاران او؛ چرا که ما از جان و حتی وقت خود، برای او سهمی قرار ندادهایم، و چه اهداف و آرمانهایی از او که به جهت سستی ما بر زمین مانده و چه دعوتهایی از او که بی پاسخ مانده است!؟
ب) اطاعت:
دومین ثمره درخت بینش، ((اطاعت)) و مقدَّم داشتن اراده او بر اراده خوداست. یاران امام عصر (عج)، این چنیناند و در برابر او تسلیم و خاضعاند: ((هم أطوع من الأَمة لسیّدها؛(11) اطاعت آنان از امام، از فرمانبرداری کنیز در برابر مولایش بیشتر است)).
آنان در برابر قرائت امام، از خود قرائتی ندارند و اراده نفس اماره خود و اکثریّت را، بر اراده و میل او مقدَّم نمیپندارند. یاران او، نیک میدانند که حق، با امام است و او با حق؛ چه دیگران بپذیرند و چه انکار کنند. آنان به بهانه نواندیشی و روشنبینی، از امام خود سبقت نمیگیرند و گرچه پشت سر او در حرکتاند، ولی پای از دامها برمیگیرند تا از او فاصله نگیرند. آنان نه تنها مطیعاند، بلکه بر خلاف بسیاری - که به بهانه فقدان زمینه، امکانات، سختی راه و... - از خدمت به او و اهدافش شانه خالی میکنند؛ در اطاعت او، اهل جدیّت و تلاشاند و برای بر زمین نماندن آرمانهای او، خود را به آب و آتش میزنند و از هیچ کوششی فروگذاری نمیکنند: ((...مجدّون فی طاعته))(12) و دراین رسالت بزرگ همراه و هم پای امام هستند: ((بهم ینصُراللّه إمامَ الحق)).(13)
3. بینش عمیق نسبت به انسان و هستی
اگر یاران او به کمها قانع نیستند و در حرکت فراگیرشان، اهداف کم مایه را دنبال نمیکنند؛ جهت ژرفای نگاهی است که نسبت به خود و جهان پیرامون خود دارند. نگاههای آنان، از آرمانهای کمارزش، برگرفته و به اوجهای متعالی دوخته میشود. یاران او، با تأمّل در خویشتن و استعدادهای شگفتانگیزشان، عظمت قدر خود را در مییابند و از اینکه دنیا و معبودهای دنیوی، آنان را پر نمیکنند، مسیر بودن دنیا و سالک بودن خویش را میفهمند. آنان با این نگاه، به معبودی پیوند میخورند که از تمام کاستیها و زشتیها مبرّا است و میتواند آنان را سرشار و ظرفیّتهایشان را تکمیل کند. پیوند با این معبود نامحدود و مهربان، نگاهها را زیبا و متعالی میکند.
پی نوشت ها:
1. امام علی (ع): (منتخب الاثر، ص 611).
2. امام صادق (ع): (بحارالانوار، ج 52، ص 308).
3. امام علی(ع): یوم الخلاص، ص 224. (به نقل از بشارة الاسلام، ص 220)
4. امام صادق (ع): همان.
5. همان.
6. بحارالانوار، ج 52، ص 308.
7. حضرت محمد(ص): یوم الخلاص، ص 223. (به نقل از بشارةالإسلام، ص9)
8. امام سجاد (ع): (منتخب الأثر، ص 244).
9. امام صادق (ع): بحارالانوار، ج 52، ص 308.
10. همان.
11. همان.
12. حضرت محمد(ص): یوم الخلاص، ص 223. (به نقل از بشارةالإسلام، ص 9)
13. امام صادق (ع): بحارالانوار، ج 52، ص 308.