ماه میهمانی خدا رو به پایان است و وقت آن فرا رسیده که ببینیم میراث رمضان برای ما چه بوده است. آیا حاصل این ماه برای ما تنها تحمل رنج گرسنگی و تشنگی و بیدار شدنهای نیم شبی بوده یا چیزی بیش از آن؟ آیا چند گامی به سوی انسان شدن حرکت کرده ایم یا همچنان در بند «خور و خواب و خشم و شهوت» مانده ایم؟ به راستی آیا دلیل یک ماه روزه گرفتن تنها تحمل رنج گرسنگی و تشنگی بوده است؟ نه! یقیناً این طور نیست! این مقدمه و آغاز مسیری است که به فاصله گرفتن از بعد حیوانی وجود منتهی می شود. و هر قدر آدمی از ابعاد حیوانی وجود خودش فاصله بگیرد، به ابعاد انسانی وجودش نزدیکتر می شود. رمضان آمده است تا به ما کمک کند با پرهیز از خوردن و آشامیدن، کم توجهی به زیاده خواهی های «جسم» را تمرین کنیم تا روحمان آماده پرواز شود. اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی این همان آموزه ای است که سالکان راه حق، با توجه به معارف ارجمند شریعت نبوی، در تمام روزهای سال بدان متمسک می شوند تا راه خویش را به سوی محبوب و معبودشان کوتاه کنند. و اینک در آخرین روزهای ماه مبارک و ارجمند رمضان، جسمهای همه روزه داران آمادگی حرکت در مسیر سلوک را کسب کرده است که جسم، فانی است و روح باقی و باقی را فدا کردن در پیشگاه فانی نشاید. این دهان بستی دهانی باز شد کو خورنده لقمه های راز شد لب فرو بند از طعام و از شراب سوی خوان آسمانی کن شتاب گر تو این انبان زنان خالی کنی پر ز گوهرهای اجلالی کنی طفل جان از شیر شیطان باز کن بعد از آنش با ملک انباز کن چند خوردی چرب و شیرین از طعام امتحان کن چند روزی در صیام چند شبها خواب را گشتی اسیر یک شبی بیدار شو دولت بگیر اینک و در پایان این میهمانی بزرگ معنوی، به ازای هر لقمه نانی که نخورده ایم، لقمه ای نور خورده ایم و این نور است که برای ما می ماند و روزی به کارمان می آید نه آن نانی که در همه روزهای سال، انبان جسم را از آن آکنده ایم. قوت اصلی بشر نور خداست قوت حیوانی مر او را ناسزاست آری! این میراث رمضان برای بندگانی است که دلشان در این میهمانی، به نور خدا روشن شده است. من سَر نخورم که سَر گران است پاچه نخورم که استخوان است بریان نخورم که هم زیان است من نور خورم که قوت جان است |