از جمله چیزهایى که انسان را جذب خود مى کند, آخرین اختراعات و دستاوردهاى ابزارى بشرى است که همواره زندگى را آسان تر و آسوده تر مى سازد. آگاهى یافتن از مشخصات دستاوردهاى تازه, همان چیزى است که شرکتها و کارخانجات به شدت بر سر آن به رقابت مى پردازند تا بازارهاى سرمایه گذارى خود را تضمین کنند.
اما در رابطه با باورها و مذاهب, مطلب بر عکس است. دراین زمینه بیشتر, اهداف حقیقى پنهان مى ماند و مکاتب و مذاهب با عناوینى همچون روزآمد, امروزین, پیشرفته, استقلال, آزادى و… ارائه مى شوند.
ابزارهاى روشنایى از وسایل ابتدایى گرفته تا دستگاه هاى الکتریکى که در نیروگاه هاى هسته اى تولید مى شود, بسیار تفاوت کرده است. این بسیار مهم است که انسان که از هزاران سال پیش حیوانات را براى سوارى اهلى مى کرد, اکنون با یک وسیله بارها به فضا صعود مى کند. در آن روزگار نامه رسانى کارى بس مشکل بود که با وجود خطرات بسیار براى نامه رسان نیاز به هفته ها زمان داشت. اما اکنون وسائل ارتباطى بیشتر به دنیاى خیال و افسانه و شگفتى ها مى ماند. روزگار این است, همه چیز آن در حال دگرگونى و تغییر است, ولى انسان همان انسان است و هیچ تغییرى نکرده است. ما نمى توانیم انسانى را که هزار سال پیش مى زیسته بدوى و بى فرهنگ بنامیم و انسان کنونى را متمدن و فرهنگ دوست بخوانیم; تنها به خاطر بود و نبود ابزارهاى الکتریکى و حمل و نقل و ارتباطات. و اگر این ملاک تمدن و پیشرفت باشد, پس از هزار سال ما نیز افرادى غیرمتمدن و بى فرهنگ نامیده مى شویم.
پس اختراعات به انسان جایگاه و صفت انسانیت نمى دهد; انسان همان انسان است, با همان نیازها, خواسته ها, دردها و آرزوها. آنچه امروزه تفاوت کرده ابزار و راه هاى پاسخگویى به نیازها و خواسته ها است.
اما در طول تاریخ انسان در زمینه اصول و ارزشها چالشهاى فراوانى داشته است و در طول تاریخ فرهنگها, تمدنها به گونه اى با یکدیگر تفاوت داشته اند.
حکومت اسلامى که رسول مکرم اسلام(ص) آن را بنا نهاد با سه امپراطورى بزرگ معاصر خود رودررو بود که یا باید فرهنگ اسلامى پایدار و پابرجا مى ماند و بر اساس آن تمدنى به وجود مى آمد و یا در برابر سه تمدن دیگر به ویژه تمدن ایران و روم که در نزدیکى مرزهاى اسلامى قرار داشت نابود مى شد و از بین مى رفت.
اما با عنایت خداوند و سخت کوشى و مجاهدت پیامبران و یاوران ایشان در طول تاریخ و به خاطر خون شهیدان و ایستادگى پیامبر و خاندان و یاران بزرگوارش, نتیجه به گونه اى دیگر رقم خورد; تمدن اسلامى پدید آمد و دو امپراطورى رقیب خرد شده و از بین رفتند و تمدن اسلامى باگذر از تمدن هندى به دروازه هاى تمدن چینى رسید.
اینک حجاب جزئى از فرهنگ الهى و تمدن اسلامى است. وجود حجاب به صورت پدیده اى فراگیر بین مسلمانان, نشانگر این است که فرهنگ اسلامى در عرصه تمدنهاى جهانى از موقعیت و جایگاهى نیرومندى برخوردار است. از طرفى کاهش جلوه حجاب نمایانگر این است که فرهنگ اسلامى در رقابت و مبارزه طلبى با دیگر فرهنگها ناتوان شده است و رواج بى حجابى دلیل بر پیروزى دیگر فرهنگها و تمدنهاى غیراسلامى است. تمام قصه این است که امروزه تمدن اسلامى رودرروى دیگر تمدنها مى ایستد و نشانه هاى اسلام و دین که حجاب نیز یکى از آنهاست, همه پایدار و پا برجا مى ماند و یا چیزى از فرهنگ و تمدن اسلامى باقى نخواهد ماند.
بى حجابى پدیده خطرناکى است که به ما اعلام خطر مى کند; خطر از بین رفتن موقعیتهاى تازه اى از فرهنگ اسلامى به نفع تمدنهاى دیگر را. این زمانه نیست که دعوت به رقابت مى کند, بلکه تمدنهاى عصر یکدیگر را به مبارزه مى طلبند, حجاب با دستاوردهاى زمانه, اختراعات, سیطره بر علوم و فنون و صنایع ناسازگار نیست. مبارزه طلبى تمدنهاى دنیا به این معنى است که آیا دستى که ابزار روز را به خدمت مى گیرد به اسلام ناب محمدى(ص) پایبند است یا خیر؟ و اگر این امکانات دست یک زن است, آیا با حجاب است یا بى حجاب؟ غرب با این مسأله مخالف است.
اما در جهان اسلام مهم ترین چالش که حجاب با آن روبروست این است که گفته مى شود در گذشته زن از وابستگى اقتصادى و اجتماعى به مرد رنج مى برد, ولى زندگى خانوادگى پابرجا بود و چند همسرى رواج داشت. جامعه اسلامى از سنگینى مهریه ها دچار مشکل شد, اما باز هم بنیاد خانواده پربرجا بود, ولى امروزه دنیاى اسلام به آداب و رسوم غربى گرفتار شده, از جمله آزادى, با معنى هایى که از نظر غرب دارد; آزادى در پوشش و خوراک و آشامیدن و مصرف.
بى اعتنایى به حجاب پیدا شد وهمزمان با رواج غرب گرایى به شکلى وحشتناک عزوبت ها و بى همسرى هاى طولانى یا همیشگى را در پى داشت. در این شرایط ازدواج دیرهنگام, جزئى از زندگى مرد و زن جامعه اسلامى شده, چیزى که در کشورهاى اسلامى سابقه نداشته است.
در چنین شرایطى برگ برنده حجاب آن است که همچون راهکارى براى ازدواج به هنگام مطرح شود. به زعم نگارنده بى حجابى علت اصلى و قطعى تجردهاى طولانى یا همیشگى و ازدواج هاى دیرهنگام در کشورهاى اسلامى است. بى حجابى باعث بى توجهى مرد به زن به عنوان یک همسر شده و دیگر زن نه به عنوان همسر بلکه به عنوان یک دوست براى او مطرح است.
زن براى مرد رؤیایى بود که جز با ازدواج شرعى تحقق نمى یافت, اما امروز به دلیل پدیده بى حجابى و برهنگى قسمتهاى بسیارى از بدن و آرایشهایى که جز براى شوهر انجام نمى شد و زیبایى زنانه در دسترس همگان و همه جا هست. و مصیبتى که از این رهگذر پدید آمده گریبان زن و مرد را به یک اندازه گرفته است. و اگر وضع به همین روال پیش رود نتیجه درست همان خواهد بود که اکنون در غرب است.
آیا حجاب مى تواند آثار این مصیبت بزرگ را بزداید.
بدین گونه, چالشهاى زمان در برابر حجاب را مى فهمیم و مشکلاتى را که یا باید حجاب آن را حل کند یا در برابر آن به زانو درآید