جوانان گنجینهاى از سه گوهر گرانبها هستند: انرژى، امید و ابتکار. از اینرو همیشه وجودى پرتلاطم و پرشور، سرزنده و ناآرام و بانشاط دارند و از خوردنىها، پوشیدنىها، نوشیدنىها، گفتنىها و شنیدنىها لذت مىبرند(6) و با هر چیزى که آن انرژى، امید و ابتکار و این شور و نشاط و لذت سرشار را ممنوع و محدود کند یا «امر و نهى» و «باید و نباید» نماید، سرِ آشتى ندارند.
گاه حدود و مرزهاى موضوعاتى چون آزادى براى آنان به درستى و به گونهاى دقیق و شفاف، تبیین و تعریف نشده است، از اینرو به خاطر دفاع از حقوق خود در پى آزادى مطلق و بىمرز و بىمعیار هستند و این در حالى است که تجربهاى اندک و دانش و بینشى بسیار محدود دارند و ناآشنا با حوادث پیدا و ناپیداى اطراف خود هستند، اما پس از کسب آگاهى و هوشیارى، دچار غفلت و جهالت نمىشوند و دسیسههاى سیاه، شوم و شیطانى دشمن را شناسایى مىکنند و بر اندوختههاى علمى و معنوى خویش مىافزایند.
در اصل دوم از ماده ششم قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران یکى از ویژگىهاى نظام، ایمان به «کرامت و ارزش والاى انسان و آزادى توأم با مسئولیت او در برابر خدا» ذکر شده است و در اصل سوم ماده هفتم جزو وظایف دولت جمهورى اسلامى، «تأمین آزادىهاى سیاسى و اجتماعى در حدود قانون» است و در اصل نهم نیز بر «مجاز نبودن فرد یا گروه یا مقامى براى سوء استفاده از آزادى» تأکید شده است.
در نظر گرفتن موارد زیر در اصلاح، تکمیل و تحقق خواستههاى جوانان از آزادى ضرورت دارد:
همیشه به خاطر داشته باشیم، «اندیشه» پیش از «انگیزه» مفید و کارساز است و این دو، چونان دو بال پرواز، باعث کمال و تکامل همگان - به ویژه نسل جوان - مىشود. هر گاه بىهیچ مایه فکرى و بدون هر گونه شناخت و عشق و اندیشهاى، تنها در پى انجام وظایف و اعمال مختلف از افراد باشیم، هرگز خواست ما محقق نمىشود. این شیوه در باره موضوع آزادى نیز حکمفرماست.
شناخت این حقیقت که در هر جامعهاى «حقوق» بر اساس «تکالیف و مسئولیتها» واگذار مىشود و هر حقى تابع محدودیتهاى خاص خود است که مسئولیت متقابل نسبت به جامعه ایجاد مىکند، باعث رویکرد مسئولانهتر جوانان به مسئله آزادى مىشود.
اگر من «حق» دارم از امکانات جامعه استفاده کنم تا اندوختهاى کسب نمایم و به رفاه دست یابم، بىگمان مسئولیتهاى مشخصى نیز، این جامعه از من طلب مىکند تا «استفاده از امکانات جامعه» به «سوء استفاده» منجر نشود و حقوق دیگران پایمال نگردد، از اینرو استفاده از خودرو در شهر، ساخت مسکن، داد و ستد اقتصادى و ... هر یک با چارچوب شرایط و قوانین محدود مىشود، اما این محدودیت باعث مصونیت انسان و دیگران از بدىها و بلاهاى آن مىگردد!(7)
انسان موجودى محدود است و صفات وجودى او نیز تابع صفات شخصیتى او، داراى مرزى مشخص است. از آنجا که موجود محدود، اوصاف محدود دارد و موجود نامحدود، صفات نامحدود، خداوند متعال که داراى گستره وجودى مطلق است، تمامى اوصاف ذاتى او نیز مطلق و بىکران است، اما انسانى که مرزهاى شخصى و شخصیتى او متناهى و مرزدار است، به ناچار صفات کمالى وى همچون حیات، آزادى، علم، قدرت و اراده نیز محدود خواهد بود.
حال اگر کسى یا کسانى از سرِ غفلت و بىخبرى یا جهالت و نادانى، سخن از آزادى مطلق و نامحدود مطرح کنند، مرتکب خطاى بسیار بزرگى شدهاند و آن تدوین صفات نامحدود و بىکران براى موجودى محدود است که لازمه آن «تجاوز وصف از موصوف» است که چنین پدیدهاى محال خواهد بود، زیرا مستلزم آن است که وصف در جایى حضور داشته باشد که موصوفِ محدود وجود ندارد.
پیشتر دانستیم که آزادى، صفتى از صفات انسان است که معنا و مفهوم آن تابع نگرش ما به «انسان» و جایگاه او در آفرینش است و با توجه به اینکه اسلام با نگاهى فراتر از خوراک، پوشاک و مسکن به انسان مىنگرد و او را محدود به امور زندگى مادى نمىکند، بلکه انسان را «خلیفه خداوند» و «برترین آفریده الهى» مىداند که ثروت، قدرت، موقعیت، آزادى و رفاه، ابزارهایى است که با استفاده از هر یک باید به سعادت جاودان دست یابد، به یقین قلمرو آزادى و معیارهاى آن، ارزشهاى والاى الهى است که به عظمت، عزّت و نیکبختى انسان منجر مىشود و هرگاه گفتار و رفتارى با نام آزادى و دموکراسى، سبب سقوط و ذلت انسان از مرتبه متعالى انسانیت شود، خط قرمز و مرز ممنوع آزادى خواهد بود و این حقایق ارزشمند باید به گونهاى شیوا و شیرین از سوى پدران و مادران براى نوجوانان و جوانان بازگو شود.(8)
تفهیم این واقعیت به نسل جوان که «آزادى» و «چگونگى استفاده از آزادى» دو موضوع متفاوت اما مرتبط با یکدیگرند، آنان را برمىانگیزد که به مجرد برخوردارى از آزادى، کار را تمام شده تلقى نکنند، بلکه این را آغاز راه بدانند و به خوبى آگاه باشند که رمز تداوم آزادى، مشروط به حُسن استفاده از آزادى است. همان گونه که «آزادى از» با «آزادى براى» متفاوت است؛ اگر «آزادى از بندگى خداوند»، «آزادى از قانون اجتماعى»، «آزادى از معیارهاى ارزشى و قابل احترام در جامعه» باشد، آزادى منفى است، اما اگر «آزادى براى نطق و بیان منطقى و هدایتگر» و «آزادى براى عبادت و پرستش» باشد، آزادى مثبت خواهد بود.
خانواده و مدرسه، هر یک به عنوان کانون مقدس تعلیم و تربیت مىتوانند با جلب اعتماد فرزندان و دانشآموزان و مسئولیتسپارى آگاهانه و آزادى عمل قائل شدن براى آنان در مواردى خاص، زمینه را براى اعطاى آزادىهاى معقول به جوانان، مساعد نمایند.
پدران و مادران باید زمینهها و فرصتهاى مناسب براى ابراز وجود و اظهار نظر فرزندان خود را ایجاد کنند و بدانند سن آنان و گرایشهاى روحى در نسل نو، ایجاب مىکند که با ورود به جامعه، جایگاهى براى خود - آن هم به صورت مستقل و بىواسطه - به دست آورند و «خودیت»، «هویت» و «شخصیت» خویش را تثبیت کنند و این مرحله حساس، گرچه با خطاهاى مختلف همراه است، اما باعث رشد و شکوفایى، بالندگى و پایندگى در حوادث امروز و فرداى زندگى مىشود.
گفتنى است که دختران جوان به طور عموم گلهمندند که آزادى کمترى از پسران دارند. ترتیب دادن گفتگوهاى صمیمى با آنان، همدلى سازنده و تقویت فرصتهاى انتخاب، تجهیز و توسعه اماکن فرهنگى و فراغتى خاص دختران و متعادل ساختن امکانات میان پسران و دختران، از شیوههاى مناسب براى رفع چنین نگرانىهاى آزاردهنده است.(9)
رتبه آزادگى بنگر که نخل میوهدار
از حجاب سرو نتوانست سر بالا کند(10)
بصیرت و بینش جوانان نسبت به دو موضوع «آزادى از هواى نفس» و «آزادگى براى هواى نفس» و تفکیک این دو از یکدیگر، موجب حُسن استفاده از آزادى مىشود و همین امر، زمینه را براى رشد و تعالى آنان فراهم مىکند. ترویج و تشویق روحیه بىخیالى و بىبند و بارى یا سستى و کاستى در امور جدّى و سرگرم ساختن نسل مؤثر و مفید به جلوههاى پرجاذبه شهوات و مادیات زندگى به بهانه آزادى و رهایى از قید و بندهاى وابستگى، شیوه همیشه شیطان و شیطانصفتان بوده است.
از آن سو، سیره آسمانى پیشوایان پاکاندیش از آغاز تاکنون، دعوت و هدایت همگان به آزادى از هواى نفس و آزادگى بوده است تا جدیت و تعهد، آرمانگرایى و خودباورى در عرصههاى مختلف زندگى امروز زودگذر حیات آنان را به فرداى جاودان پیوند دهد، گرچه در این راه پرفراز و نشیب سنگلاخ سختىها و تلخىها مشکلات بىشمارى فراروى آنان قرار دهد که:
جامه آزادى آسان نیست بر خود دوختن
سرو را زین آرزو در جمله اعضا سوزن است(11)
امام على(ع) قهرمان آزادى خواهان و آزاداندیشانِ تاریخ رو به انسانهاى حال و آینده خود کرد و فرمود:
«اَلا حُرٌّ یَدَعُ هذه اللماظة لاهلها، انه لیس لانفسکم ثمنُ الّا الجنّة، فلا تبیعوها الّا بها؛(12)
آیا انسان آزاد و آزادهاى هست که [نگاه پربصیرتى به دنیا داشته باشد، خود را اسیر جلوههاى ناپایدار و پرجاذبه زندگى نکند و ]این کالاى بىارزش را براى اهل آن باقى گذارد. آگاه باشید که براى وجود شما هیچ بهایى جز بهشت نیست، پس خود را مفروشید مگر به بهشت الهى.»
آن حضرت پیروان خود را به جدّیت و استفاده از لحظههاى زندگى فرا مىخواند و مىفرمود:
«آگاه و بیدار باشید که خداوند شما را بیهوده و بىهدف نیافریده است و شما را به حال خود رها نکرده است؛ لهو و سرگرمى از نشانهها و نتایج جهالت و نماد حماقت است [که] ارادههاى قوى را فاسد مىکند و انسان را از کارهاى بزرگ و چشمگیر دور مىنماید.
رستگار و سعادتمند نمىشود کسى که از سرمایه عمر خویش استفاده شایسته نکند و او را بازىهاى بىهدف، دلمشغولىهاى پوچ و شادىهاى واهى سرگرم کند.
چه بسیار امورِ لهو و سرگرمىهاى نادرستى که حرّیت، آزادى و آزادگى انسان را به خطر مىاندازد و چه بسیار امور بیهوده در زندگى که باعث شرور و بدىهاى ویرانگر مىشود.»(13)
بسیار مناسب است پایان این بخش از نوشتار را با سخن مسیحایى روح خدا، خمینى کبیر، زینت بخشیم که در آینه نگاه او حوادث فردا و فرداها و دسیسههاى امروز و هر روز دشمن نمایان است. آن عزیز سفر کرده در باره دموکراسى غرب و آزادى مورد نظر سران استکبار در ایران مىفرمود:
«قانون اسلام مُسبب آزادىها و دموکراسى حقیقى است و استقلال کشورها را نیز تضمین مىکند. دموکراسى اسلام، کاملتر از دموکراسى غرب است. آزادى صادراتى، آزادىاى است که بچههاى ما را به فحشا کشاند؛ مىخواهند آزادى شما را با آزادى سلب کنند، آزادى ناسالم در شما ایجاد کنند و آزادى حقیقى را از شما بگیرند.
آزادى به شکل غربىِ آن که موجب تباهى جوانان و دختران و پسران مىشود، از نظر اسلام و عقل محکوم است.»(14)