گیسو فشانده بر سر و دوشش چو آبشار
رنگین کمانی از گل و ابریشم بهار
برکت گرفته خاک خراسان عاشقی
از طلعت حضور امامی بزرگوار
شمس الشموس عالم عشقی و سال هاست
خورشید از وجود تو می گیرد اعتبار
گل می دهد عقیق یمانی زصحن نو
تا شمسه های مسجد دهلی و قندهار
آهو اگر نگاه تو را منتشر کند
چشمان مست دخترکان می شود خمار
تا سفره های کوچک ما بارور شود
ای آسمان توسی من زعفران ببار
حق است اگر تمامی انگورهای شهر
عمری شراب گریه کنند از فراق یار
آقا گناه ساده صیاد را ببخش
وقتی به آهوانه چشمی شده دچار
صیاد و صید هر دو به هم خو گرفته اند
سهل است اگر شکارچی اینجا شود شکار
ساعت به وقت بال کبوتر اذان سرود
دارد بهشت می چکد از طعم هر انار
این دفعه هم قبول کن این شعر خسته را
از شاعری شکسته که با اسم مستعار
هر شب تو را میان غزل گریه می کند
با غربتی به وسعت شب های انتظار
این دلسروده نذر نگاه کبوتران
تقدیم زائران غریبت به یادگار