سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه در پی دانش است، بهشت در پی اوست و آنکه در پی نافرمانی است، دوزخ در پی اوست . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
مهدی یاوران
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» غدیر و مسائل پیرامون آن

غدیر، روزی است که عظمت اسلام به اوج می‌رسد. تولد شیعه، غدیر در شیعه و شیعه در علی (ع) محو می‌گردد و در کنار هم معنا پیدا می‌کند. غدیر تکمیل دینی است که کاملترین دین‌هاست و چه زیبا خداوند به سنگ غدیر مسلمانان را محک زد و محبان و مخلصان را از منافقان و معاندین رسول‌الله (ص) و اهل بیت اطهرش باز شناخت. چه افتخاری است که عزیزترین و گرانبهاترین گوهر وجود رسول خدا (ص) ، در راه احقاق غدیر عاشقانه بین در و دیوار جان باخت تا با خون خود بر این واقعه مهر تأیید و تصدیق زند؛ فرق شکافته و محراب خونین، پاره‌های جگر در تشت و سرهای بریده بر نیزه، اسارت و همه و همه محق این مطلبند که حق غدیر از علی و اولاد علی(علیه‌السلام)  به ظلم و ستم گرفته‌ شد.

غدیر در لغت یعنی رود کوچکی که مقدار کمی آب همواره در آن جاری باشد و چون در صحرای نزدیک «جحفه» رود کوچکی وجود داشت آن را به صحرای غدیر نام نهادند. بیابان غدیر خم پس از سرزمین «جحفه» در پنج کیلومتری شهر مکه قراردارد، و در آن جا رود کوچک همیشه جاری وجود داشت، چون برای اعلام ولایت امام علی (ع) و بیعت 120 هزار حاجی از زن و مرد، دو روز در آن جا توقف کردند، و در آن هوای گرم و کمبود آب، از آن رود کوچک استفاده می‌شد، آن حادثه بزرگ به نام «غدیر» معروف شد. از آن پس در نوشته‌ها و گفته‌ها و شعرهای گوناگون، روز بیعت عمومی مردم با حضور حضرت امیرالمومنین (ع) با نام غدیر مطرح گردیده‌ است. البته این حادثه عظیم و بیعت عمومی مردم با امام علی(ع)  نام‌های دیگری نیز دارد؛ چون یوم‌الولایه (روز اعلام ولایت)، یوم‌البیعه(روز بیعت)، یوم‌الروح(روز بزرگ، که حادثه بزرگی در آن رخ داد، یا روزی که مردم در کنار درختان تنومند صحرای غدیر، از سایه‌های آن استفاده می‌کردند و سایبان برای خود درست نمودند).1 این حادثه بزرگ در روز پنجشنبه، سال دهم هجرت مصادف با هجدهم ذی‌الحجه، درست هشت روز پس از عید قربان، در صحرای غدیر خم به وقوع پیوست و فرمان بیعت عمومی مردم با حضرت امیرالمومنین (ع) از طرف خدا و فرشته وحی صادر شد که: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک2 (ای پیامبر آنچه نسبت به ولایت علی(ع) به تو ابلاغ کرده‌ایم برای مردم بازگو). البته زمان اعلام این بیعت عمومی بسیار مهم است، زیرا پس از ده سال که از هجرت پیامبر به مدینه گذشته و پیامبر حج بجا نیاورده‌ است صورت می‌گیرد و پیامبر به اذن خدا3 مؤذنان را امر کرد با آوازهای بلند به مردم اطلاع دهند که حضرت رسول‌الله در این سال به حج می‌رود، از این رو از نقاط مختلف، دور و نزدیک، افراد زیادی آن سال به حج آمدند و از آنجا که آخرین حج پیامبر بود به حجه الوداع معروف گشت و پیامبر در این اجتماع که همه مسلمانان از سراسر بلاد اسلامی به جهت حضور شخص پیامبر در مراسم شرکت کرده بودند، مسأله جانشینی و امامت حضرت علی (ع) بعد از خویش را بیان نمودند. این مراسم بعد از انجام فرایض حج صورت می‌گیرد تا ذهنها و دلها معطوف عبادت و انجام مراسم نباشد و از آنجا که جحفه از نظر جغرافیایی سرزمینی بود که مسلمانان برای رفتن به شهر و دیار خود تقسیم می‌شدند و در اصل چهار راهی است که مردم سرزمین حجاز را با دیگران از هم جدا می‌کند (از آنجا راهی به سوی مدینه در شمال و راهی به سوی عراق و راهی به سوی مصر در غرب و راهی به سوی یمن در جنوب وجود دارد) این واقعه دراین سرزمین به وقوع پیوست و اگر در آن سرزمین فرمان الهی تحقق نمی‌یافت،‌ دیگر اجتماع بزرگی از همه مسلمانان بلاد اسلامی شکل نمی‌گرفت و همه پراکنده می‌شدند. در آن روز بزرگ پیامبر تنها جانشینی و امامت حضرت علی(ع) را مطرح نکردند بلکه جانشینی و ولایت علی(ع) و یازده امام دیگر از فرزندان آن حضرت را مطرح کردند و دست او را گرفتند و بلند کردند و فرمودند: فمن کنت مولاه فعلی مولاه4 (پس هر کس را من رهبر او هستم، پس علی(ع) نیز راهبر اوست) و اول شخصی که با حضرت علی (ع) بیعت کردند رسول خدا بودند. سخنرانی پیامبر تا زوال ظهر به طول انجامید و بعد از خواندن نماز ظهر آن حضرت فرمان دادند تا خیمه‌ای در برابر خیمه ایشان برای حضرت علی(ع) برپا کنند تا مسلمانان فوج فوج به خدمت آن حضرت بروند و بیعت کنند و بگویند: السلام علیک یا امیرالمومنین. پس مردان چنین کردند. یکی از جلوه‌های زیبای غدیر همگانی و عمومی بودن آن است که همه اقشار جامعه، چه سفید چه سیاه، چه مرد و چه زن، چه فقیر و چه ثروتمند همه در آن روز بزرگ نقش داشتند و با امیرالمومنین بیعت کردند و زنان پس از مردان در جلوی خیمه امام برزمین نشستند و تشت آبی مقابل آن حضرت گذاردند و امام دست مبارک در آب تشت فرو بردند، آنگاه زنان مسلمان جلو می‌آمدند و دستی بر آب تشت زده می‌گفتند: السلام علیک یا امیرالمومنین. اولین مخالف غدیر حارث بن نعمان فهری بود که به تحریک مخالفان آشکارا به مخالفت برخاست و به رسول خدا(ص) گفت: ای محمد (ص) ما را به خدا خواندی پذیرفتیم، نبوت خود را مطرح کردی،‌ لااله‌الا‌الله و محمدرسول‌الله گفتیم، ما را به اسلام دعوت کردی، اجابت کردیم، گفتی نماز در پنج وقت بخوانید، خواندیم، به زکات و روزه و حج و جهاد سفارش کردی، اطاعت کردیم، حال پسرعموی خود را امیر ما ساختی که نمی‌دانیم این حکم خداست یا با اراده شخصی شما پیدا شده است؟ که پیامبر سوگند به خدا خورد که این فرمان اوست. حارث پس از شنیدن این جواب عصبانی شد و سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا، اگر آنچه را که محمد درباره علی می‌گوید از طرف توست و به امر توست، سنگی از آسمان بر من فرود آید و مرا عذاب کند. هنوز سخنان حارث تمام نشده بود که از آسمان سنگی بر او فرود آمد و او را هلاک گردانید. بعد از پایان این مراسم بزرگ و رجعت مسلمانان به شهر و دیار خویش،‌ مخالفان ولایت امیرالمومنین که به بن بست کامل رسیده بودند به فکر ترور پیغمبر افتادند، که آن رم دادن شتر ایشان در عقبه بود،‌ راه کوهستانی با دره‌های عمیق،‌ به طوری که طبیعی جلوه دهد. با هم قرار گذاشتند که بر سر راه کوهستانی « عقبه» کمین کرده و با پرتاب سنگ و چوب و آلاتی که صدای وحشتناک تولید می‌کرد، شتر پیامبر را رم دهند تا سقوط کند و از تاریکی شب برای فرار، کمک گیرند ومرگ پیامبر را حادثه‌ای طبیعی جلوه دهند. رسول گرامی اسلام به واسطه فرشته وحی از این نقشه شوم آگاهی یافتند و برای خنثی کردن آن به حذیفه‌بن‌یمان و عمار یاسر فرمودند تا یکی عنان شتر را به دست گیرد و دیگری شتر را هدایت کند. منافقان هر چه کردند و هر چه سر و صدا کردند شتر به امر خدا رم نکرد و ترور ناموفق ماند. طراحان این ترور چنین فرصت طلایی را نمی‌توانستند از دست بدهند، پس با شمشیری برهنه به پیامبر حمله کردند، ولی با مقاومت بی‌نظیر عمار یاسر و حذیفه رو به رو شدند. از آنجا که اگر درنگ می‌کردند یاران پیامبر فرا می‌رسیدند وکارشان تمام بود، فرار کردند. حذیفه گفت: یا رسول‌الله آنها چه کسانی بودند؟ پیامبر فرمود نگاه کن. در آن هنگام برقی جهید و چهره آنان آشکارا دیده شد که حذیفه با شگفتی چهره افراد زیر را به درستی شناخت: 1- ابابکر   2- عمر  3-  عبدالرحمن‌بن عوف (داماد عثمان)  4- طلحه   5- سعد‌بن ابی وقاص   6- ابوعبیده جراح   7- معاویه  8- عمروبن عاص (از قریش)  9- ابوموسی اشعری   10- مغیره‌بن شعیه  11- اوس بن حدثان بصری  12- ابوهریره   13- ابوطلحه انصاری (از غیر قریش)5 و از آنجا بود که نگرانی مسلمانان شروع شد و با مراقبت شدید‌تری از جان رسول خدا محافظت کردند و نگرانی‌ها و گریه‌های رسول خدا در آستانه رحلت برای تنهایی علی (ع) و اهل بیت گرامی او بر همین اساس شکل گرفت. بعد از ناکامی، مخالفان در خانه ابابکر جمع شدند و بعد از بحث و گفت و گوی فراوان، عهد نامه‌ای به خط سعیدبن عاص نوشتند تا به این وسیله موجب انحراف افکار عمومی نسبت به حادثه غدیر شوند و بگویند پیامبر شخصی را برای امامت و رهبری تعیین نکرده است و سپس آنرا امضا کردند که در رأس آنها، ابوسفیان و فرزند ابی‌جهل و صفوان‌بن امیه بودند.‌ آنها این عهدنامه را به ابوعبیده جراح سپردند و ابوعبیده به سفارش آنها آنرا در محلی از کعبه دفن کرد تا زمان خلافت دومی همچنان دفن بود که به فرمان عمر از خاک بیرون کشیده شد. در این عهدنامه ذکر شده بود که بعد از پیامبر جانشین‌های ایشان اول ابابکر و بعد عمر و سپس ابوعبیده جراح و سالم مولای ابوحذیفه و عثمان به حکومت برسد که بعد از وفات پیامبر وکودتای سقیفه ابابکر بر اساس قراردادنامه درون گروهی به  خلافت رسید. نکته جالب دیگر این است که در آن حادثه بزرگ چند تن از همسران پیامبر نیز حضور داشتند که به اذن رسول خدا (ص) با امیرالمومنین (ع) بیعت کردند، مانند ام‌سلمه، عایشه و ... و در میان همسران ایشان کسی جز عایشه آشکارا مخالفت نکرد. پس از پایان حماسه بزرگ غدیر وقتی کاروان به سلامت به مدینه رسید، پیامبر در منزل ام‌سلمه اقامت فرمود و تا یک ماه به خانه عایشه (دختر ابابکر) و حفصه (دختر عمر) نرفت. در طول این مدت تماسها و عذرخواهی‌ها فایده نداشت؛ باید گوشمالی داده می‌شدند، اما سرانجام همه زنان در منزل ام‌سلمه گرد آمدند و عایشه گفت: به خدا پناه می‌برم از خشم شما و پیامبر در جمع ایشان فرمود: «بدانید که علی (ع) وصی و جانشین من است، از او اطاعت کنید، که اطاعت او اطاعت از من و مخالفت او مخالفت با من است». آنگاه خطاب به حضرت علی (ع) فرمود: ای علی، اختیار زنان پس از من با توست،‌ اگر مخالفت نمودند آنها را اخراج کن. همه زنان با سکوت دستورات رسول خدا را تأیید کردند، تنها عایشه گفت: یا  رسول‌الله ما هیچ‌گاه مخالفت نکرده‌ایم و نخواهیم کرد. پیامبر در جواب فرمود: «آری تو با من مخالفت کردی و پس از من با علی(ع) مخالفت می‌کنی، می‌بینم که از خانه‌ات خارج می‌شوی و با جمعی از اوباش در برابر علی(ع) صف‌آرایی می‌کنی، در صورتی که سگان قبیله حوأب بر تو پارس می‌کنند تو نسبت به خدا ظالم و معصیت کار می‌باشی.» سپس زنان را مرخص فرمود تا هر کدام به حجره خود بازگردند. پس از رحلت رسول خدا و 25 سال سکوت و انزوای امام که مردم با علی (ع) بیعت کردند، سردمداران قریش جنگ جمل را به راه انداختند و عایشه را به عنوان اهرم فشار به همراه خود بردند. از مکه تا بصره همه جا عایشه نام قبایل را می‌پرسید تا به سرزمین حوأب رسیدند. وقتی عایشه شنید که سگان حوأب بر او  پارس می‌کنند فریادش بلند شد  که مرا برگردانید. سوگند به خدا من همان زنی هستم که سگان حوأب بر او پارس می‌کنند و تا فردا اصرار داشت که باز گردد. هر چه کردند اثر نداشت تا آنکه عبدالله بن زبیر برای عایشه سوگند دروغین خورد و شهادت داد که نام این سرزمین حوأب نیست و آنگاه به بهانه اینکه سپاه علی(ع) در تعقیب ما هستند او را حرکت دادند.6

با تمام سعی و کوشش مخالفان که با کودتای نظامی سقیفه شروع شد و با در اختیار گرفتن تمام کانال‌های تبلیغی و مجالس وعظ و ارشاد که مانع بیان حماسه غدیر شدند، با کتک‌زدن افرادی که آن‌ را مطرح کردند (عبدالله بن مسعود، کاتب وحی را آنقدر زدند که دنده‌های او شکست) باز نتوانستند غدیر را از داستان‌ها و شعر شعرا و احادیث فراوان عترت پاک کنند.

در قرآن کریم نیز چهار آیه داریم که به این واقعه بزرگ و وقایع مربوط به آن اشاره کرده است:

1-   آیه 67 سوره مائده، اولین آیه «یا ایها الرسول بلغ ...»

2-   آیه 3 سوره مائده، «الیوم اکملت لکم دینکم»

3-   آیه 1 و 2 سوره معراج «سأل سائل بعذاب واقع» (نسبت به عذاب کردن حارث‌بن نعمان فهری)

4-   آیه 79 بقره «فویل للذین یکتوب الکتاب» (نسبت به پیمان‌نامه سیاسی ابابکر و عمر و عثمان و ابوعبیده و سالم که پیمان را به ابوعبیده سپردند و پیامبر صبح فردا خطاب به او این آیه را خواند).

و آخرین کلام: کلمه غدیر در نظرم غیرت الهی‌ است که در دلاوری شیر مردی گره‌ خورده که با یقین قلبی استوار و از رحم و شفقت سیراب گشته است.  

منبع:

غدیر شناسی، پاسخ به 110 سؤال پیرامون غدیر، محمد دشتی

پی‌نوشت‌ها:

1-   الغدیر ، ج1 ص 36 و امالی شیخ طوسی ص568.

2-   سوره مائده، آیه 67.

3-   سوره حج، آیه 27.

4-   مسند احمد، ج 1، ص 77 و سیره حلبی، ج 3، ص 302.

5-   ارشاد القلوب ص 112 و بحارالانوار، ج28، ص 86.

6-   تاریخ طبری، ج 3، ص 975  و شرح ابن‌ابی‌الحدید، ج9، ص 312.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی الرضا حیدری ( چهارشنبه 87/9/13 :: ساعت 7:39 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سلامی به گرمی تابستان 88
چهره بگشایی و آیی ز پی پرده برون
مهدییاوران جوان(قسمت اول)(خدامراد سلیمیان)
بی قرار
امام مهدى (عج) امیدى براى همه بن بست‏ها
مداحی سایه تون سنگینه مولا
انتظار ،امتداد عاشورا...
عزاداری و انتظار
غدیر و مسائل پیرامون آن
غدیر چشمه جوشان ولایت
شهادت شکافنده علوم
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 3
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 57850
» درباره من

مهدی یاوران
موسی الرضا حیدری
سلام علیکم دوست عزیز بزودی با مطلالب شیرین مهدوی پذیرا شما خواهیم بودتاشما هم یکی از مهدی یاوران باشی.

» پیوندهای روزانه

منجی سبز [75]
جشنواره رسانه های دیجیتال [53]
مهر هشتم [183]
آفتاب عفت(موسی الرضا حیدری) [30]
فردا دیر است [28]
گروه جوانی [34]
جشنواره تولدی نو [72]
امام مهدی [42]
مقالات اسلامی [48]
جشنواره وبلاگ آسمانی [79]
انتظار حجت [105]
مجمع دانشجویی ظهور [27]
مجله برای کودکان (ملیکا) [44]
موسسه انفاق وتبلیغ امام زمان [64]
الموعود [36]
[آرشیو(35)]

» آرشیو مطالب
مهدی یاوران
مهدی یاوران 2
مقالات
قطعات ادبی
تبریک
داستان

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


» طراح قالب