سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، منشأ هرگونه خیری است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
مهدی یاوران
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» شهید وسردار بزرگ اسلام عزیزحاج محمدابراهیم همت الگوی مهدی یاوران

شهید وسردار بزرگ اسلام عزیزحاج محمدابراهیم همت الگوی مهدی یاوران جوان

دوستان عزیز مهدی یاور روز جوان را به شما تبر یک عرض می نماییم جادارد در این بخش یادی هم از دوستان مهدی یاور 8سال دفاع مقدس بنماییم ویادشان را گرامی بداریم دراین قسمت از جوان رشید اسلام وجوان مهدی یاور وسردار بزرگ اسلام حاج محمد ابراهیم همت نماییم که الگو ومعیار مهدی یاوران جوان می باشد نشانه های مهدی یاوری دراین مرد بزرگ به طور اختصار خواهد آمد ان شاالله در فرصتی دیگر بیشتر در مورد این شخصیت خواهیم پرداخت .

ویژگی مهدی یاوری درشخصیت جوان رشید اسلام وجوان مهدی یاور وسردار بزرگ اسلام حاج محمد ابراهیم همت

1-ایمان به خدا:امام صادق (ع)میفرمایند: یاران مهدی مردانی هستند فولاد دل ، که همه وجودشان یقین به خداست آنان راهبان شب اند و شیران روز وهم گوش به فرمان امام خویش اند و همواره شهادت وکشته شدن در راه خدا را آرزو میکنند.

2- عبادت:عبادت به معنای واقعی نشانه ایمان راستین است هر قدر ایمان در قلب و روح انسان تاثیر بیشتری داشته باشد عبادت خالصانه فرد بیشتر خواهد بود.

3- شجاعت: تشبیه قلبهای یاران آن حضرت به فولاد نشانه شهامت آنهاست. هر کدام از یاران حضرت نیروی 40 مرد دارند . یاران مهدی جوانان با نشاط وقوی هستند. لذا باید در کنار مسائل معنوی به پرورش جسم نیز توجه داشت.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی الرضا حیدری ( جمعه 87/5/18 :: ساعت 3:30 عصر )
»» نشانه های مهدی یاوران


 نشانه های مهدی یاوران

یاران مهدی(ع)، از بینش‏هایی عمیق و ژرف، نسبت به خداوند، امام، انسان و هستی برخوردارند.دوستان مهدی یاور دراین بخش شما رابه خواندن یکی دیگر از مطالب شیرین مهدوی دعوت مینماییم انشالله لذت بخش باشد.
 بینش عمیق
 1. بینش عمیق نسبت به حق تعالی
 ((رجالٌ عرفوااللّه حقَّ معرفته و هم أنصارالمهدی فی آخرالزمان(1)؛ مردانی که خدا را آن چنان که شایسته است، شناخته‏اند، و آنان، یاران مهدی (ع) در آخر الزمان‏اند)).
 ((رجالٌ کأنّ قلوبهم زُبُر الحدید لا یشوُبها شکّ فی ذات اللّه اشدّ من الحجر؛(2) آنان مردانی‏اند که دل‏هایشان گویا پاره‏های آهن است (سخت‏تر از سنگ). بدون هیچ تردیدی نسبت به ذات مقدّس خداوند)).
 این باور، آن قدر با صلابت و استوار است که مرارت‏ها و مصیبت‏ها، در آن خللی ایجاد نمی‏کند و بلاها و امتحانات، آرامشش را به تلاطم نمی‏افکند و شبهات و سؤالات، در آن رخنه‏ای ایجاد نمی‏کند.
 آنان، از سرچشمه توحید ناب، سیراب‏اند و به حضرت حق - آن چنان که شایسته است - اعتقاد دارند: ((فهم الذین وحّدوا الله حقَّ توحیده؛(3) آنان به وحدانیّت خداوند، آن‏چنان که حق وحدانیت او است، اعتقاد دارند)). حرم دل‏هایشان را بت‏های نفس، ثروت و مقام نیالوده و در آن حریم امن، جز خداوند حضور ندارد.
 نتیجه این بینش عمیق، ایمان و تقوا است. این دو را هم در چهره عبادت‏ها و راز و نیازهایشان می‏توان دید ((ذکر)) و هم در آینه تلاش و کوششی که در طریق عبادت و بندگی حضرت حق دارند ((تلاش)).
 
 الف) ذکر:
  ((لهم فی اللیل أصوات کأصوات الثّواکل حَزناً من خشیةالله؛(4) در دل شب، از خشیت خداوند، ناله‏هایی دارند مانند ناله مادران پسرمرده)).
  ((قُوّام باللیل صُوّام بالنّهار؛(5) شب‏ها را با عبادت به صبح می‏رسانند و روزها را با روزه به پایان می‏برند)).
  ((رجالٌ لا ینامون اللیل لهم دویّ فی صلواتهم کدویّ النّحل یبیتون قیاماً علی اطرافهم و یسبّحون علی خیولهم))(6)؛ مردان شب زنده‏داری که زمزمه نمازشان، مانند نغمه زنبوران کندو، به گوش می‏رسد. شب‏ها را با زنده‏داری سپری می‏کنند و بر فراز اسب‏ها، خدا را تسبیح می‏گویند)).
 
 ب) تلاش:
 یاران مهدی(ع)، نه تنها اهل ((اطاعت و بندگی))اند؛ بلکه دراین مسیر، اهل ((جدیّت و تلاش)) نیز هستند و تمام توان خود را در این راه به کار می‏گیرند: ((مُجدّون فی طاعة الله؛(7) آنان در طریق عبودیّت، اهل جدیّت و تلاش اند)).
 2. بینش  عمیق نسبت به امام(ع)
 یاران مهدی(ع)، امام خود را می‏شناسند و به او اعتقاد دارند: ((القائلین بإمامته))(8) اعتقادی که در ژرفای وجودشان ریشه دوانده و سراسر جان شان را فرا گرفته است. این معرفت، شناخت شناسنامه‏ای و دانستن نام و نشان او، و دانستن اسم پدر و مادر و محلِّ تولّد او نیست؛ بلکه معرفت به ((حقّ ولایت)) است؛ یعنی، فهم این حقیقت که او از من، به من نزدیک‏تر و سزاوارتر است و از مادر به من مهربان‏تر؛ چرا که عشق مادر، و حتی عشق من به خودم، غریزی است؛ اما عشق او، الهی و آسمانی است. او به سه دلیل، مرا برای خودم می‏خواهد:
 1. به جهت آگاهی‏اش به تمام هستی و استعدادها و توان‏مندی‏های من؛
 2. آزادی او از بند هوا و هوس‏ها و زندان خودخواهی‏ها و خودبینی‏ها و... ؛
 3. و قرب و اتصالی که به منبع لایزال رحمت و لطف هستی دارد.
 او می‏خواهد سرشارم کند، تا آلودگی‏های نشسته بر بال روحم را بزداید و لطافت و سفیدی پرهای آن را، دوباره به آن بازگرداند و بر دست‏های مهربانش نشانده، به اوج آسمان‏ها و کنگره عرش الهی پرواز دهد.
 نتیجه این بینش عمیق، محبت و اطاعت است:
 
 الف) محبت:
 دل‏های یاران مهدی(ع)، سرشار از محبت او است. بر آن‏لوح‏ها، جز الف قامت او نوشته‏ای نیست. این شیدایی تا بدان حدّ است که حتّی زین اسب او را، مایه برکت می‏دانند و به آن تبرّک می‏جویند:((یتمسّحون بسَرج الامام یطلبون بذلک البرکة؛(9) به عنوان تبرک، بر زین اسب امام دست می‏کشند)).
 به جهت همین عشق آتشین، آنان در آوردگاه رزم، او را مانند نگینی در برمی‏گیرند و جان خود را سپر بلایش می‏کنند: ((یحفّون به و یقُونه بأنفسهم فی الحرب؛(10) در میدان رزم، گردش می‏چرخند و با جان خود، از او محافظت می‏کنند)).
 چه بسیار است فاصله میان ما و یاران او؛ چرا که ما از جان و حتی وقت خود، برای او سهمی قرار نداده‏ایم، و چه اهداف و آرمان‏هایی از او که به جهت سستی ما بر زمین مانده و چه دعوت‏هایی از او که بی پاسخ مانده است!؟
 
 ب) اطاعت:
 دومین ثمره درخت بینش، ((اطاعت)) و مقدَّم داشتن اراده او بر اراده خوداست. یاران امام عصر (عج)، این چنین‏اند و در برابر او تسلیم و خاضع‏اند: ((هم أطوع من الأَمة لسیّدها؛(11) اطاعت آنان از امام، از فرمانبرداری کنیز در برابر مولایش بیش‏تر است)).
 آنان در برابر قرائت امام، از خود قرائتی ندارند و اراده نفس اماره خود و اکثریّت را، بر اراده و میل او مقدَّم نمی‏پندارند. یاران او، نیک می‏دانند که حق، با امام است و او با حق؛ چه دیگران بپذیرند و چه انکار کنند. آنان به بهانه نواندیشی و روشن‏بینی، از امام خود سبقت نمی‏گیرند و گرچه پشت سر او در حرکت‏اند، ولی پای از دام‏ها برمی‏گیرند تا از او فاصله نگیرند. آنان نه تنها مطیع‏اند، بلکه بر خلاف بسیاری - که به بهانه فقدان زمینه، امکانات، سختی راه و... - از خدمت به او و اهدافش شانه خالی می‏کنند؛ در اطاعت او، اهل جدیّت و تلاش‏اند و برای بر زمین نماندن آرمان‏های او، خود را به آب و آتش می‏زنند و از هیچ کوششی فروگذاری نمی‏کنند: ((...مجدّون فی طاعته))(12) و دراین رسالت بزرگ همراه و هم پای امام هستند: ((بهم ینصُراللّه إمامَ الحق)).(13)
 
 3. بینش عمیق نسبت به انسان و هستی
 اگر یاران او به کم‏ها قانع نیستند و در حرکت فراگیرشان، اهداف کم مایه را دنبال نمی‏کنند؛ جهت ژرفای نگاهی است که نسبت به خود و جهان پیرامون خود دارند. نگاه‏های آنان، از آرمان‏های کم‏ارزش، برگرفته و به اوج‏های متعالی دوخته می‏شود. یاران او، با تأمّل در خویشتن و استعدادهای شگفت‏انگیزشان، عظمت قدر خود را در می‏یابند و از این‏که دنیا و معبودهای دنیوی، آنان را پر نمی‏کنند، مسیر بودن دنیا و سالک بودن خویش را می‏فهمند. آنان با این نگاه، به معبودی پیوند می‏خورند که از تمام کاستی‏ها و زشتی‏ها مبرّا است و می‏تواند آنان را سرشار و ظرفیّت‏هایشان را تکمیل کند. پیوند با این معبود نامحدود و مهربان، نگاه‏ها را زیبا و متعالی می‏کند.

پی نوشت ها:

1. امام علی (ع): (منتخب الاثر، ص 611).
 2. امام صادق (ع): (بحارالانوار، ج 52، ص 308).

 3. امام علی(ع): یوم الخلاص، ص 224. (به نقل از بشارة الاسلام، ص 220)
 4. امام صادق (ع): همان.
 5. همان.
6. بحارالانوار، ج 52، ص 308.
 7. حضرت محمد(ص): یوم الخلاص، ص 223. (به نقل از بشارةالإسلام، ص‏9)
 8. امام سجاد (ع): (منتخب الأثر، ص 244).
9. امام صادق (ع): بحارالانوار، ج 52، ص 308.
 10. همان.
 11. همان.
 12. حضرت محمد(ص): یوم الخلاص، ص 223. (به نقل از بشارةالإسلام، ص 9)
 13. امام صادق (ع): بحارالانوار، ج 52، ص 308.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی الرضا حیدری ( پنج شنبه 87/5/17 :: ساعت 6:2 عصر )
»» سید حسن نصرالله الگوی مهدی زیستان ومهدی یاوران



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی الرضا حیدری ( سه شنبه 87/5/15 :: ساعت 6:31 عصر )
»» سد حسن نصر الله الگوی مهدی زیستان ومهدی یاوران

 تأثیر مهدویت در پیروزی مقاومت حزب الله(حبیب زمانی)

اشاره: دوستان مهدی یاور یکی دیگر از الگوهای مهدی باور ومهدی یاور که توانسته به عنوانچهره شاخص و الگوی مهدی یاوران در تمام جهان قرار گیرد این چهره محبوب  سید حسن نصر الله است که چهره شاخص یک مهدی یاور می باشد که در این قسمت از مقاله آقای حبیب زمانی دوست عزیز مهدی یاور استفاده شده ان شا الله مورد قبول حضرت حق تعالی قرار گیرد.

یکی از مشهورترین و مهم‌ترین گروه‌های اسلام‌گرا که در جهان اسلام ظهوریافته، جنبش انقلابی «حزب‌الله» لبنان می باشد. این جنبش توانسته است از بدو شکل گیری تا به امروز توفیقات فراوانی کسب نماید و به نماد عزّت و اقتدار ملی لبنان مبدّل گردد. تلاشها و مقاومت تحسین برانگیز نیروهای شهادت‌طلب این حزب منجر به خروج نیروهای غربی(ناتو) از سواحل بیروت (در سالهای1361 و1362) و عقب‌نشینی اسرائیل از بخش اعظم خاک لبنان و لغو پیمان منعقد میان دولت (دست نشاند?) لبنان با اسرائیل گردید. مدتی پیش نیز دلیرمردان و شیرزنان این حزب شیعی معجزه ای دیگر آفریده، در نبردی که به «جنگ سی و سه روزه» شهرت یافت، رژیم غاصب صهیونیستی را ـ با تمام توان نظامی‌اش ـ به خاک مذلّت نشاندند و پرچم جهاد را به نفع اسلام به اهتزاز در آوردند.

. این دستاوردها و پیروزی‌های درخشان حزب‌الله توجه تمام دنیا را به خود معطوف ساخته و سبب شده است نظریه پردازان و تحلیل‌گران، هریک از زاویه ای خاص به بررسی عوامل پیروزی حزب‌الله بپردازند. به نظر می رسد مبانی و اصول عزت‌مندانه شیعه به نهضت حزب‌الله ماهیتی خاص بخشیده که در این میان "گفتمان مهدویت" بسیار تأثیرگذار بوده است.


دو دیدگاه در مورد انتظار


از مهم‌ترین مباحثی که در گفتمان مهدویت مطرح است، بحث انتظار می‌باشد. هرچند انتظار در فرهنگ شیعه با فضیلت‌ترین اعمال ذکر شده است، لکن برداشت‌ها و تفاسیر مختلف از روایت انتظار موجب شده دیدگاه‌های متعددی درباره آن مطرح شود. در مجموع انتظار به دو بخش عمده یعنی انتظار سازنده، مثبت و انقلابی و انتظار ویران‌گر و مخرب تقسیم می‌گردد.


انتظار مخرّب


در این دیدگاه انتظار عمدتاً در حد اصلاح فردی با ابزار دعا برای تعجیل فرج و صدقه دادن برای سلامتی آقا و گریه شوق در فراق موعود خلاصه می شود. گاهی نیز انحراف در این بینش به حدی می‌رسد که با تغییر انحرافی بعضی روایات، ترویج فساد و ظلم و ستم مقدمه ظهور پنداشته می شود. پیروان این دیدگاه جنبه انفجاری برای انتظار قائل بوده و معتقدند که برای اصلاح جهان بایستی اوضاع چنان پریشان گردد که به مرحله انفجار برسد. این دیدگاه ویرانگر و اسارت‌بخش ـ که در واقع نوعی اباحیگری است ـ به توجیه واقعیات موجود و تسلیم شدن در برابر ظلم و جور مستکبران و در یک کلام سرگرم شدن در انحرافات مهر تأیید زده، برای آنکه زمان انفجار به تعویق نیفتد هر اصلاحی را محکوم می شمارد. این نوع برداشت منفی از انتظار که ثمره آن رواج و اشاعه‌ی ظلم، تبعیض، اختناق، حق کشی و تباهی و در یک کلام یکه تازی باطل و سیر قهقرایی جامعه است، به هیچ وجه با موازین اسلامی و قرآنی وفق نمی یابد و به صراحت و شدت، تقبیح و نفی گردیده است. صاحبان چنین اندیشه خامی به امام غائب علاقه‌مند هستند، نه به امام قائم.


انتظار سازنده


دیدگاه دیگر در مورد انتظار عقیده گروهی است که قرائتی دیگر از انتظار دارند و برای آن ماهیت انقلابی قائل می باشند. این انتظار سازنده و بالنده که مبنای آن در آیات قرآن و روایات اسلامی ریشه دارد، دعوت به نپذیرفتن باطل می‌کند. در این دیدگاه تحرک‌آفرین و تعهدبخش ـ بر خلاف نظریه پیشین که برای انسان تکلیفی قائل نبود ـ فرد منتظر بایستی با برخورداری از اعمال پاک، شهامت و آگاهی، خود و جامعه را مهیای ظهور منتظَر نماید. ایستایی، بی تفاوتی و همنوایی با وضع موجود و صرفاً منتظر ظهور موعود نشستن در این نگرش کاملاً مطرود است؛ چرا که دولت ایده‌آل، عصر ظهور را محصول سیر استکمالی جامعه انسانی می‌داند نه از نوع انفجار تاریخی.


انقلاب جهانی مهدی موعود وسیع ترین و اساسی‌ترین انقلاب بشری است و انتظار راستین چنان تکاملی در انسان پدید می‌آورد که آمادگی شرکت در این انقلاب را کسب می‌کند. مفهوم درست انتظار جز تلاش برای تحصیل این آمادگی نیست و چیزی نیز غیر این نمی‌تواند زینت بخش و برازنده‌اش باشد که عاشقان حقیقی از سر اخلاص در طریق اقامه دین حق بکوشند و مقدمات ظهور دولت حق و عدل را فراهم آورند.


بر این اساس بایستی اظهار داشت که اعتقاد به مهدویت منشأ و رکن اساسی جنبش‌ها و حرکت‌های آزادی‌بخش و تحول‌آفرین جوامع شیعی می‌باشد. جنبش شیعی حزب‌الله هم از این قاعده مستثنی نبوده و نشانه های فراوانی از تأثیر باورداشت مهدویت در شکل‌گیری و پیروزی این نهضت مشاهده می‌شود که در ادامه به مواردی از آن اشاره خواهد شد.


عدالت گرایی و ظلم ستیزی


از محورهای اساسی گفتمان مهدویت تحقق عدالت و مقابله با حکومت ظلم و جور و نامشروع دانستن همکاری و همراهی با آن‌هاست. بر همین اساس معتقدان به مهدویت در عصر انتظار سعی می کنند در راه پیاده شدن عدل و قسط در جامعه و مبارزه با ظلم و بیداد قدم بردارند و از این طریق جامعه را برای ظهور بزرگ پرچمدار عدالت مهیا سازند.


پایداری بر اصل تأیید شده مقاومت و ایستادگی در برابر ظالم از بارزترین مؤلفه‌های تأثیرپذیری حزب‌الله از گفتمان مهدویت می باشد. جنبش حزب‌الله با تأسی به این اندیشه، سلطه ظالمین اشغالگر را نپذیرفته، تلاش می‌کند ریشه‌ی دشمن تجاوزگر خود را برکند.


اندیشه ظلم ستیزی و مقاومت در لبنان، که با اقدامات امام موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران تحولی شگرف یافته بود، پس از شکل گیری حزب‌الله وارد مرحله‌ای نوین شده و در بین عامه‌ی مردم این منطقه فراگیر شده است. حزب‌الله در حرکت ظلم ستیزی خویش بیشترین بهره‌برداری را از آموزه های مهدوی به عمل آورد. بر این اساس، حزب‌الله به مبارزه با فرآیند سازش و تحمیل اراده و هژمونی دشمن پرداخت و با پافشاری بر همین اصل ظلم ستیزی موجب اخراج نیروهای بیگانه و عقب راندن دشمن زبون شد.


 سید حسن نصرالله دبیر کل حزب‌الله لبنان در مصاحبه‌ای در پی عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان اظهار داشت: «اما [اگر] زمانی دولت لبنان [هم] با اسرائیل صلح کند و پرچم این رژیم بر فراز سفارتش در بیروت به اهتزاز درآید، طبیعی است که من با اسرائیل صلح نمی کنم و به عناصر و نیروهای خود خواهم گفت: ما اراضی جنوب لبنان را آزاد کردیم. این بخشی از نبرد ما بود. اما امروز مسئله عادی سازی روابط با رژیم اسرائیل وجود دارد، ما باید با آن مقابله کنیم و این بخشی دیگر از مبارزه ما با دشمن است».


این تفکر جهادی حزب‌الله را می‌توان در نامه‌ی سرگشاده آنان ـ که در آن به معرفی مواضع سیاسی خود می‌پردازند ـ به وضوح لمس کرد. در بخشی از این نامه آمده است: «ما با صراحت و روشنی اعلام می‌کنیم امتی هستیم که جز از خداوند از کسی نمی‌ترسیم و ظلم و تجاوز و ذلت را نمی‌پذیریم.» در بخش دیگری از این نامه آمده است: «مبارزه با اسرائیل اشغالگر از باورهای اعتقادی و تجربه تاریخی نشأت گرفته... (بر این اساس)امضای هرگونه توافقنامه‌ی آتش‌بس،توقف عملیات مسلحانه بر ضد اسرائیل و یا امضای قرارداد صلح یکجانبه و چندجانبه با این رژیم را به رسمیت نمی‌شناسیم.»


امیدبخشی به آینده


در این نگرش حقیقت و اصالتی نهفته است که هیچ تردیدی در این زمینه نباید به دل راه دارد. فرد منتظر ایمان دارد که دوران ظلم و فساد و تباهی برچیده خواهد شد و استقرار عدالت اجتماعی امری قطعی است.


 الهام گیری از این اندیشه است که روح امید را در بین حزب‌الله زنده نگاه داشته و ایمان آنها را در مبارزه با ظلم و جور راسخ تر نموده است. آنها به آیند? روشن و پیروزی قطعی خویش اعتقاد قلبی دارند.


سیدحسن نصرالله، پس از آغاز تهاجم صهیونیست‌ها در «نبرد سی و سه روزه» در اولین پیام خود به شبکه المنار خطاب به صهیونیست‌ها چنین گفتند: «شما نمی‌دانید امروز با چه کسی می‌جنگید، شما با فرزندان محمّد(ص)، علی، حسن، حسین و با اهل بیت رسول خدا و اصحاب او (علیهم السّلام) وارد جنگ شده اید، شما با قومی می‌جنگید که ایمانی فراتر و برتر از همه انسانهای این کره خاکی دارد... به امید و یاری خدا روزهای آینده را میان ما و شما خواهیم دید.» ایشان سپس به مردم لبنان وعده داد: «من با توکل و اعتماد به خداوند سبحان و با اعتماد به مبارزان و به شما و با شناختی که از این ملت و این دشمن دارم، همچنانکه بارها وعده داده‌ام، باز هم به شما وعده پیروزی می دهم... به یاری خدا پیروزی محقق است.»


رهبر دلیر حزب‌الله در دومین پیام خود نیز به مردم لبنان گفت: «مردم عزیز لبنان... من به شما اطمینان می دهم که ما پیروز خواهیم شد... شما از مشاهده این ویرانی ناامید نشوید... مهم این است که هم اکنون پایداری کنیم تا پیروزی را در آغوش گیریم.»


سید حسن نصرالله در سخنرانی دیگری با اشاره به اینکه انقلاب ایران مقدمه ظهور امام زمان(عج) به شمار می آید، می گوید: «دولت عدل مقدسی که به وجود آمده است، در محدود? جغرافیایی آن محصور نخواهد ماند، بلکه این دولت، فجر و سپیده دمی است که نهایتاً منجر به ظهور مهدی موعود خواهد شد. اوست که وطن بزرگ اسلامی را در کره زمین برپا خواهد کرد.»


 گذشته از این بیانات دبیر کل حزب‌الله، آیه معروف «فَانَّ حزب‌الله هُمُ الغالبون» که بر پرچم حزب‌الله نقش بسته است، به طور مشخص ایده و باور آنها را به این اصل اثبات می کند. آنها به پیروزی خویش ایمان و باور دارند و این عقیده جز از باور آنها به مهدویت و امید به آینده‌ای روشن نشأت پذیر نیست.


تأکید بر اندیشه حکومت جهانی


اسلام دینی جهانی و مخاطبش کل بشریت است. بر این اساس ضمن تأیید و پذیرش جامعه‌ی جهانی بر تشکیل آن در قالب امت واحده بر مبنای اندیشه‌ی مهدویت تأکید شده؛چرا که در اندیشه‌ی مهدویت رسیدن جامعه‌ی بشری به مرحله‌ی تشکیل امت واحده و جایگزینی نظام امامت و نفی دولتهای مبتنی بر اقتدار یکطرفه جزء مقولات اصلی به شمار می‌آید.


در فرهنگ گفتمانی حزب‌الله به این موضوع توجه ویژه شده است. نگاه حزب‌الله نگاهی محدود نیست که تنها در پی آزادی خود لبنان از چنگال دژخیمان باشد، حزب‌الله در اندیشه پیروز ساختن اسلام بر کفر جهانی و فراهم ساختن پایه‌های حکومت جهانی موعود است.


حسین موسوی (ابوهاشم) ـ از رهبران تشکیلات حزب‌الله ـ در این خصوص می‌گوید: «حکومت اسلامی در لبنان، [تنها] چیزی نیست که خواستار آن هستیم، هدف ما، [صرفاً] برپایی حکومت اسلامی در یک کشور نیست، بلکه تأسیس وطن فراگیر و بزرگ اسلامی که لبنان را نیز در بر گیرد، هدف ما را پدیدار می‌سازد.»


بدین ترتیب مشاهده می شود که حزب‌الله به هیچ وجه خود را یک جنبش صرفاً لبنانی ندانسته، بلکه امتداد جنبش جهانی اسلام می داند که در راستای رهنمودهای اسلام، که از سوی رهبرانی چون امام خمینی(ره) عرضه می گشت، به پیش می‌رود.


حزب‌الله نگاهی عمیق و دور اندیشانه به مسئله دارد؛ نگاهی که برگرفته از آموزه‌های مهدوی است و در پی اصلاح کل جهان و استقرار حکومت واحد جهانی می­باشد.


برای تکمیل بحث توجه شما را به بخشی از نامه سرگشاده حزب‌الله جلب می کنیم: «ما فرزندان حزب‌الله، خود را بخشی از امت اسلامی در جهان می دانیم... ما یک سازمان حزبی بسته و یا یک تشکیلات تنگ سیاسی در لبنان نیستیم. ما خود را امتی می دانیم که با مسلمانان سراسر جهان ارتباط عقیدتی و سیاسی استوار در چارچوب اسلام دارد.» در بخش دیگری از این نامه آمده است:"ما ضرورت تشکیل جبهه‌ی جهانی مستضعفان متشکل از تمامی جنبش‌های رهایی بخش با هدف هماهنگی هرچه بیشتر برای آغاز یک حرکت فعال و متمرکز بر نقاط ضعف دشمنان را یادآور می شویم."


پیوند با مقام ولایت


بر هیچ کس پوشیده نیست که از مقدمات فکری و عملی حزب‌الله اعتقاد آنان به ولایت فقیه و التزام قلبی و عملی به آن است. این مسئله اصلی ترین ویژگی حزب‌الله در مقایسه با گروه‌ها ی اسلام‌گرا در جهان است که بر کلیه ارکان تشکیلاتی و همچنین دیدگاه‌های حزب‌الله سیطره افکنده و از عوامل اصلی تشکیل این حزب به شمار می‌آید.


سید حسن نصرالله در این باره می گوید: "به نظر من هرگونه مقابله، مبارزه، مقاومت و جهاد بدون ولایت و امامت و اطاعت از رهبری میسر نخواهد بود". دکتر صفی الدین نماینده‌ی حزب‌الله در تهران نیز در تحلیل دلایل موفقیت حزب‌الله می‌گوید:"ما هر چه داریم از انقلاب اسلامی، امام (ره)، مقام معظم رهبری و ولایت مطلقه‌ی فقیه است و هر چه داریم از اطاعت محض ازولایت فقیه است."


پذیرش کامل نظریه ولایت فقیه و حاکم نمودن آن بر شئون مردمی و سازمانی، مبنا قرار دادن آن در هم‌گرایی و واگرایی­ها، ملاک دانستن و انطباق بایدها و نباید­های خود با آن، لحاظ نمودن جایگاه علمای دینی و روحانیون در رفتارهای سازمانی و جهت گیریهای مقاومتی، نمونه هایی از حلقه های وصل حزب‌الله با مقام ولایت است.


حزب‌الله مهمترین ویژگی خود را در پیوند دادن مردم با ولی فقیه می داند؛ ولی فقیهی که نباید ضرورتاً لبنانی باشد، زیرا این جغرافیای اسلام است و نه جغرافیای لبنان که مرز و عرصه فعالیت‌های حزب‌الله را مشخص می سازد.


حزب‌الله لبنان هم به لحاظ سیاسی و هم مذهبی از رهنمودها و فرامین بنیانگذار انقلاب اسلامی خمینی کبیر(ره)، به عنوان ولی فقیه، اطاعت محض داشته و با تکیه بر همین پشتوانه موفق شدند موازنه های مرگبار قبلی را بر هم زده و روح مقاومت را در بین مسلمانان عالم احیا نمایند. جرقه‌های اولیه تأسیس حزب‌الله ناشی از تفکر و اندیشه های جهان شمول حضرت امام(ره) بود که توسط شاگردانش به بار نشست. در واقع می توان چنین ابراز داشت که حزب‌الله مبانی، اصول و ایدئولوژی خود را از امام(ره) دریافت نمود. این امر بارها و بارها در بیانیه‌های رسمی و    سخنرانی‌های مسئولان حزب‌الله ابراز شده است.


در نامه‌ی سرگشاده‌ی حزب‌الله آمده است:"تعهد خود را نسبت به دستورات رهبری یگانه،حکیمانه و عادلانه، ولی فقیه جامع الشرایط که در حال حاضر در شخص امام آیت الله العظمی روح الله موسوی خمینی(دام ظله)تجسم یافته است، اعلام می داریم."


سید حسن نصرالله در خصوص تمکین حزب‌الله از رهبری امام خمینی می­گوید: «از نظر ما، امام خمینی، مرجع دینی، امام و رهبر به تمام معنای کلمه می باشد. همان گونه که هر رهبر بزرگ دینی در هر کیشی در جهان این گونه است. اما امام برای ما بیش از این است. ایشان سمبل و نماد انقلاب علیه طاغوت ها، مستکبران و نظامهای استبدادی می باشد. به طوری که موفق شد روح امید را در جانهای مستضعفان بدمد. ایشان، نظریه اراد? ملتها در مقابل اراد? مستکبران را احیا کرد. بدین ترتیب، امام برای ما بیش از یک سمبل دینی مطرح است، نه تنها برای ما، بلکه برای هم? مستضعفان جهان.»


پس از ارتحال امام(ره)، حزب‌الله رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را به عنوان ولی فقیه خویش شناخته است. پیروی و اطاعت حزب‌الله از مقام معظم رهبری ـ ولی امر مسلمین ـ بر هیچ کس پوشیده نیست؛ چنان که رهبر مقاومت حزب‌الله بر دستان ایشان بوسه زده و خود را سرباز ایشان معرفی می نمایند.


در گفتگویی که خبرنگار هفته نامه تایم با سید حسن نصرالله داشت، ایشان در جواب به این سؤال که «آیا خط مشی حزب‌الله را آیت الله خامنه ای، تابستان امسال که به ایران سفر کردید، برایتان تعریف کرد؟» چنین جواب داد: «(آیت الله) خامنه ای ولی فقیه است. او به عنوان ولی فقیه توصیه هایی به حزب‌الله می‌کند. این توصیه ها نه فقط در ملاقاتهای خصوصی که در سخنرانی های عمومی هم می آید. اینکه رهبری به ملت توصیه‌هایی بکند طبیعی است... این همان نقش رهبری است.»


نقش محوری روحانیت در جنبش حزب‌الله


از ابتدای تأسیس حزب‌الله تاکنون همواره اکثریت اعضای شورای این حزب را روحانیون تشکیل داده اند و ریاست شوراهای مهم همواره بر عهده یک روحانی بوده است.


روحانیون دو نقش مهم برای حزب‌الله ایفا می نمایند: 1 ـ ارتباط میان ولی فقیه و پیروان حزب‌الله؛ 2 ـ حفاظت و صیانت از ماهیت اسلامی حزب و تشکیلات آن و توجیهات شرعی بر اعمال و مواضع حزب از جمله مقاومت و مبارزه جهادی.


روحانیون حتی برای لحظه‌ای از یادآوری به اعضای حزب در مورد وظیفه و رسالت خویش و تشویق آنان به جهاد و رویارویی با بیگانگان و کفر جهانی باز نایستادند. از اقدامات ارزنده روحانیون معرفی نمودن اقدامات جهادی پیروان حزب‌الله ، به عنوان عملی مشروع و صحیح در جهت نیل به هدفی متعالی است. حزب‌الله همواره نیاز داشت که هواداران و شیعیان مؤمن را متقاعد سازد که اعمال و اقداماتی که انجام می‌دهند اعمالی جهادگرانه بوده است و نه جنایتکارانه؛ زیرا این اعمال از سوی مظلومان علیه ظالمان و ستمگران صورت گرفته و قطعاً مورد تایید حضرت بقیت‌الله الاعظم (عج) است.

برگر فته از سایت: آینده روشن



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی الرضا حیدری ( سه شنبه 87/5/15 :: ساعت 6:29 عصر )
»» گفتار منتشرنشده دکتر حسن رحیم پور ازغدی ، نگاه امام خمینی(ره) به

ابعاد نگاه امام خمینی(ره) به مهدویت(ره) (قسمت دوم)
عدالت اجتماعی

 

مسئله چهارم بحث عدالت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی در باب اصل حکومت و مشروعیت است.

 

امام مسأله مشروعیت ولایت فقیه را به مشروعیت ولایت معصوم گره می زند. یعنی امامت را به نبوت متصل می کند و یکی از اصلی ترین ادله ولایت در عصر غیبت بحث حجت و اعتبار ولایت فقیه از طریق نیابت عامه حضرت تأمین شده است و البته دلایل دیگر نیز هست و این به تنهایی نیست چرا که برخی آمدند و اشکال نقلی و حدیثی به "الرّاد علیهم کالرّاد علینا" و...

 

با توجه به علم رجال در صورتی که لازم باشد می توان پایه حدیثی را زد که مثلاً برخی می آیند و کل ادله نقلی که درباب حدیث فوق است، بیان می کنند و در هرکدام از ادله اشکال وارد می آورند و می گویند نیابت نیست. ولایت نیست پس تشکیل حکومت اسلامی متنفی می شود. یعنی با استفاده از چنین کاری یک پروژه بزرگی را به هوا ببریم. تنها دلیل برای این مسئله امام(ره) نیست. امام(ره) می گوید اگر ما هیچ دلیل نقلی نیز نداشته باشیم، عقل کافی است برای اینکه در عصر غیبت خداوند متعال شریعت و امت را به امان خود رها نکرده است و این احکام برای اصلاح جامعه آمده است و این احکام اجرا نمی گردد جز با وجود فقیه و نائب عام.

 

و امام(ره) درجایی تببین می کند که این مورد بدیهی است. برخی می گویند اینکه عصر غیبت است بدیهی است؟ یا اینکه فقیه نائب عام است بدیهی است؟ هیچ کدام از این ها. اصلاً بحث بداهت این جا مطرح نیست و امام(ره) وقتی مسئله بداهت را مطرح کند به این معنی است که اسلام احکام جاودانه دارد:

 

1- اگر این موارد را پذیرفتم

 

2- این ها باید در عصر غیبت اجرا گردد

 

3- برای اجرای این ها حضور یک دین شناس و فقیه لازم است.

 

و اگر این ها را پذیرفتم این حکم بدیهی عقل است که فقیه جامع شرایط در عصر غیبت ولایت دارد. در آن جا امام(ره) فقط به مسئله نیابت عام از طرف حضرت اشاره نکرده است، ولایت هم که می گویند منظور هم ولایت باطنی و معنوی است که جوهر آن بر تقواست و هم ولایت شرعی و قانونی و فقهی، سیاسی، چون اصلاً ولایت سیاسی را بدون ولایت معنوی قبول نداریم و این یکی از افتخارات شیعه است که می گوید هیچ ولایت فقهی و اجتماعی را نمی پذیریم مگر آنکه شرط آن عدالت است و از این موضوع نباید پایین آمد مگر اینکه مضطر شویم. حتی فلاسفه شیعه مثل فارابی در این مسئله حساس بوده اند.

 

در جلسه ای در مسکو از بنده خواستند که در مورد فلسفه سیاسی شیعه صحبت کنم در جمع شرق شناسان. من بخشی را در مورد کلامی و بخشی را فقهی و بخشی را سیاسی گفتم و از جمله به مسئله انتظار اشاره کردم و گفتم یک بخش از پروژه سیاسی شیعه مربوط به مسئله انتظار و عدالت جهانی می گردد.

 

این ها شرق شناسان شناخته شده در اسلام شناسی در دوره کمونیست ها بودند و جالب این بود که در آن جلسه هیچ کدام حاضر نشدند از کمونیست دفاع کنند که یا بی تفاوت و لا أدری بودند یا از غرب دفاع می کردند و نسبت به ایران و انقلاب اسلامی حساس و علاقه مند بودند.

 

من پروژه انتظار را برای ایشان گفتم و سپس بیان کردم اگر ادبیات مذهبی خودمان را کنار بگذاریم و شما بخواهید خوب متوجه شوید شیعه می گوید تمام حکومت هایی که در عالم سروکار می آیند چون خطاپذیرند و مصونیت ندارند، به یک معنا همگی نامشروع هستند. البته ما با برخی مدارا و تقّیه می کنیم و برخی را که می توانیم باید سرنگون سازیم.

 

نگاه صفر و یکی به حکومت شیعه در دوران غیبت

 

البته یک دیدگاه انتظار در شیعه داشته ایم که می گوید صفر یا صد که یعنی می گویند یا امام(ره) زمان یا هیچ. یا حکومت اسلام بیاید وگرنه اگر حکومت ظلم و فساد هم بیاید، فرق نمی کند. امام(ره) گفت ما صد در صدی نیستیم چرا که معصوم نیستیم و هر چه بتوانیم به پیش می رویم و هر چه نتوانستیم تکلیفی نداریم.

 

در مسکو گفتم یک عدالت جهانی و یک رژیم حقوقی، اخلاقی، اقتصادی واحد در کل جهان. یعنی آن جهانی سازی که ما منتظر آن هستیم، در همه جا برابری یا قطع نظر از جنس و نژاد خواهد بود و شکاف های طبقاتی نیز از بین می رود. آنها گفتند اینکه همان مارکسیم است فقط خدایی بالای سر آن است؟ گفتم اولاً این نیست چرا که آن خدا مانند یک کلاه نیست که بر سرجامعه باشد بلکه یک سیستم حقوقی و اقتصادی باخداست ولو اینکه مکانیزم شباهتی ظاهری داشته باشند.

 

گفتم شما باید این ایده را ثابت کنید که این ایده را مذهب از مارکسیسم برداشته یا مارکسیم ها از مذهب گرفته اند. گفتم اسلام از لحاظ زمانی و تاریخی سابق بر شماست و شیعه نیز چندین قرن سابق از شماست. بنابراین شیعه نمی توانسته این را از شما گرفته باشد ما در روایات داریم که در زمان امام زمان، مؤمن در جیب برادرش دست می کند و نیازی که دارد، بر می دارد. او نیز به وی نمی گوید چرا دست در جیب من می کنی؟ یعنی برداری و اخوت ایمانی در حدی است که این گونه اتفاق می افتد البته نمی خواهم بگویم که مالکیت خصوصی نیست بلکه حتماً هست. برابری طبقاتی صد در صدی و جامعه بی طبقه نیست. جامعه طبقه دار به معنای فاصله های طبقاتی نیز نیست بلکه برادری و برابری و اخوت ایمانی است. مارکسیسم براساس اخوت ایمانی قابل ترویج نیست و آن برابری که مارکسیسم از آن صحبت می کرد، اصلاً قابل تحقق نیست.

 

اشکال دیگری که آن ها می گویند این است که شما به نام اتوپیای عدالت که عدالت روزی خواهد آمد، امروز به هر کاری مجوز می دهید که ما برای آن عدالت کار می کنیم و گفت این اشکال را چگونه جواب می دهید؟

 

گفتم شما می گویید ممکن است از نام عدالت در تاریخ سوءاستفاه گردد گفتم: این را قبول دارم و این احتمال هست اما چه نتیجه ای می خواهی بگیری؟ آیا می خواهی بگویی چون از نام عدالت سوءاستفاده شده است پس باید عدالت را کنار بگذاریم. از کدام ارزش که در طول تاریخ از آن سوءاستفاده نشده باشد و مگر از علم و آزادی و اخلاق سوءاستفاده نشده است؟

 

راه درست آن این است که بیایید و تعریف درست عدالت را بگویید که تعریف مهدوی از عدالت با تعریف کمونیستی از عدالت، تعریف مهدوی از آزادی و تعریف لیبرالیستی از ازادی و حقوق بشر را بگوئید و فرق این ها را معلوم کنید. همچنین ما که نگفته ایم به همه آن می توانیم عمل کنیم. بلکه عقیده داریم تا ایشان نیایند به طور صد در صد نمی توانیم به آن عمل کنیم.

 

آن روایتی نیز که می گوید هر پرچمی قبل از حضرت بالا رود باطل و محکوم به شکست است. اگر سند این روایت درست هم باشد روایت خوبی است و امام(ره) در صحبت خود می گوید که ما این روایت را قبول داریم و هیچ کس نمی تواند پرچم مهدویت را قبل از حضرت مهدی (عج) بلند کند.

 

یعنی هر کس قبل از ایشان ادعای مهدوی و ادعای عدل مطلق جهانی کند، حرف بی ربطی زده است امانه یه این معنا که هیچ کس نباید اصلاً پرچم عدالت و مبارزه را بالا ببرد و این حرف اصلاًمعنا ندارد.

 

هیچ عصری خالی از جحت خدا نیست ولو غائب باشد. حضور لزوماً به معنای ظهور نیست و با همین اصل تداوم امامت را ثابت کردیم. در عین حال روح تسلیم شدن در برابر همه حکومت های جور و فساد و اعتراض به وضع موجود و زیرسؤال بردن مشروعیت تمام حکومت های فاسد در تاریخ حفظ آمادگی برای انقلاب جهانی متوجه دائم به ضرورت عدل جهانی و اخلاق جهانی و وحدت و برابری جهانی که در حدیث داریم که امنیت و روفاه در سراسر جهان برای تمام بشریت است. اما توأم با اخلاق و معنویت ونه تنها رفاه مادی که بگوییم همه نان و مسکن داشته باشند و این موضوع را نباید دست کم بگیریم.

 

امام خطاب به کسانی که توجیه مذهبی به نفع بی عدالتی می کردند، می گفتند یک عده آخوندهای مزدور حکومتی و درباری و دین به دنیا بفروش اند و یک عده هم عافیت طلبان ترسویی که برای فرار از جهاد و شهادت کلاه شرعی درست می کردند و دینداری بی خطری می خواستند. مثلا قرآن بیان می کند فردی به پیامبر گفت من به جنگ با رومیان نمی آیم چراکه آنجا دختران زیبارویی هستند و من می ترسم چشمم به این ها بخورد و گناه کنم و اگر می شود ما را معاف شرعی بفرمائید که من نیایم. ما اصلاً چنین مجاهد رزمنده ای نمی خواهیم.

 

ایشان گفتند عده ای پشت امام زمان و انتظار فرج مخفی شده اند برای اینکه به وظیفه شان عمل نکنند. عده ای دیگر عوام فریب بودند و به نام حضرت، به کام خودشان دکان بازکردند. اما عده ای بودند که افراد پاک سالم بودند که سوءبرداشت داشتند.

 

بدون ادعای مهدویت جهاد برای اصلاح و عدالت خواهی عین اسلام خواهی و تقواست و این را نباید ضد محکمات اسلامی توجیه کرد که این خلاف ضرورت قرآن است که هیچ کس قیام به قسط و نهی از منکر و اقامه حدود تا عصر ظهور نکند و گناه و فساد تا عصر ظهور ترویج گردد.

 

بعد می گوید پس نماز را بگذارید در زمان معصوم جداً آن نماز حقیقی است. ایشان می گویند پس چرا نماز را تا ظهور امام(ره) زمان معطل نمی گذارید؟

 

می گوید مگر احکام اجتماعی اسلام مربوط به همان 15،10 سال حکومت پیامبر و علی بود؟ آیا بقیه عمر بشر تعطیل است؟ بعد جایی می گویند نتیجه این منطق فاسد این می شود که دعا برای فرج آقا مساوی می شود با دعا برای امریکا وصهیونیسم! با این استدلال که تا دنیا پر از ظلم و جور نشود، آقا نخواهند آمد. مگر نگفته اند وقتی که می آید یملا الرض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً؟ پس اول باید “مُلئت ظلماً و جوراً” تحقق یابد تا بعد حضرت بیاید. پس کمک کنیم دنیا پر از ظلم و جور شود یا سکوت کنیم تا پر از ظلم و جور شود.

 

بعد امام(ره) تشریح می کنند که این اسلام آمریکائی است که ستم را تطهیر و تمدید و توجیه می کند و عدالتخواهان را متهم می کند. واقعاً این مذهب تریاک توده ها است. مثل مسیحیت که امام(ره) به مسیحیت اشاره می کند و می گوید این تزریق استعمار و استبداد به علماء دین و متدینین بود که شما هم مثل مسیحی ها قدرت را به قیصر و ظلمه عالم بسپارید تا مستضعفین را غارت کنند. ریشه اخلاق و تقوا را بزنند شما بروید مسجد و برای فرج دعا کنید. چون مبارزه با ظلم خلاف انتظار می باشد انتظار عدالت به معنی تأیید ظلم می شود.

 

معنای عدالت در دوران ظهور

 

برخی فکر کرده اند که حضرت که می آید کار او تقسیم نان و روغن و مسکن بین مردم است. امام می گوید بعضی به ظاهر متدین با توجیهات مذهبی در برابر ایشان می ایستند و به خاطر منافع و خودخواهی حتی ایشان را طبق برخی از احادیث تکفیر می کنند.

 

البته در زمان ایشان ظلم ها و خطاهای شخصی به طور کامل منتفی نمی گردد یعنی انسان معصوم نمی گردد و انسان ها مختار و مسئول می مانند اما برای عدالت واقعی جهانی که سابقه در تاریخ نداشته هیچ کس حتی انبیاء پیشین این نقش را که ایشان دارند نداشته است ایشان ذخیره خداوند است برای این واقعه درست عدالت هم به معنای رفاه مادی و اقتصادی که مردم عادی فقط همین را می فهمند فقط برای این نیست بالاتر از این حرف هاست، عدالت در تمام مراحل انسانیتش ظلم روحی و معنوی هم باید هلاک شود، انحرافات روحی وعلمی هم اصلاح می گردد.

 

صحبت از اصلاح و تربیت بشر است تمام بشرند یک ملت خاص، صحبت از اعتدال جهانی و بشری است و قانون اسلام و اخلاق اسلام در همه جا حاکم می شود و ریشه فریب و دروغ را می زنند که غایب بعثت همه انبیاء بود و موانع توفیق کامل اولیاء می شود. ایشان عقاید را اخلاق را هم اصلاح می کنند . غیر از توزیع قدرت و ثروت که می کنند اخلاق و عقاید را اصلاح می کنند تمام نفوسی که امروز هستند انحرافاتی دارند حتی اشخاص کامل هم انحراف دارند ایشان همه ما را اصلاح می کنند . خودمان را مهیا کنیم نمی توانیم بگوئیم او شخص اول است چون دومی در کار نیست یا بگوئیم رهبر است بزرگتر از این کلمات است.

برگرفته از سایت رجا نیوز



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی الرضا حیدری ( سه شنبه 87/5/15 :: ساعت 5:53 عصر )
   1   2   3   4      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سلامی به گرمی تابستان 88
چهره بگشایی و آیی ز پی پرده برون
مهدییاوران جوان(قسمت اول)(خدامراد سلیمیان)
بی قرار
امام مهدى (عج) امیدى براى همه بن بست‏ها
مداحی سایه تون سنگینه مولا
انتظار ،امتداد عاشورا...
عزاداری و انتظار
غدیر و مسائل پیرامون آن
غدیر چشمه جوشان ولایت
شهادت شکافنده علوم
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 9
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 57065
» درباره من

مهدی یاوران
موسی الرضا حیدری
سلام علیکم دوست عزیز بزودی با مطلالب شیرین مهدوی پذیرا شما خواهیم بودتاشما هم یکی از مهدی یاوران باشی.

» پیوندهای روزانه

منجی سبز [75]
جشنواره رسانه های دیجیتال [53]
مهر هشتم [183]
آفتاب عفت(موسی الرضا حیدری) [30]
فردا دیر است [28]
گروه جوانی [34]
جشنواره تولدی نو [72]
امام مهدی [42]
مقالات اسلامی [48]
جشنواره وبلاگ آسمانی [79]
انتظار حجت [105]
مجمع دانشجویی ظهور [27]
مجله برای کودکان (ملیکا) [44]
موسسه انفاق وتبلیغ امام زمان [64]
الموعود [36]
[آرشیو(35)]

» آرشیو مطالب
مهدی یاوران
مهدی یاوران 2
مقالات
قطعات ادبی
تبریک
داستان

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


» طراح قالب