»» محبوب قلب ها
مهدىجان، بیا و تقویم خودت را به ما هدیه کن، تقویمى که تاریخ موعود آمدنت را در خود نگاشته است. بیا و ما را از میان ثانیهها نجات بده و به درون جادههاى تنبیه و بیدارى بینداز. ما را به چشمه عمیق هوشیارى بینداز تا شاید جرعهاى آب حقیقت بنوشیم. مولا بیا و چشمهایمان را روشن کن و به نماز معطر عشق مشتاقتر ساز. بیا و ما را که روى قالیچه تردید به خواب رفتهایم پیش از رفتن تا ابدیت تاریک بیدار کن و دست شفاعت بر قلب پاره پاره ما بکش تا شاید آسمان را به خاطر آورد.
مهدى موعود! بیا که غل و زنجیرهاى شک به گردنمان آویخته شده است و ما هر روز از دیروز بیشتر احساس خفگى مىکنیم! بیا و ما را برهان.
اى محبوب قلبهاى تازیانهخورده! اى رادمرد تاریخ، که در بشریت و انسانیت الگویى بىهمتا براى ناموران عدالت بودهاى و هستى! دورى از تو براى ما شیعیان تجسمى از دردهاست.
اى آبرومند نزد خدا! خورشید مهربانى، امید ناامیدان، یارىدهنده مظلومان، دلسوز مستضعفان و منتظر منتظران، با همه قلبمان، با ذره ذره وجودمان، دوستت داریم!
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی الرضا حیدری ( شنبه 87/8/4 :: ساعت 5:33 عصر )
»» تو خود رضایی(ع)
حضرت فاطمه معصومه مستغرق در عبادت، و از آلایش به معاصى و زشتیها پیراسته و عصمت مادرش زهرا علیهاالسلام در او تجلى نموده است.
بر اساس پارهاى از روایات، لقب معصومه از سوى امام رضا علیه السلام به این بانوى عظیم الشان اعطا گردید. علامه مجلسى در این باره گوید: امام رضا علیهالسلام در جایى فرمود:«من زار المعصومه بقم کمن زارنى»؛ هر کس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.
بر اساس رویاى صادقه نسب شناس گرانقدر مرحوم آیة الله سیدمحمود مرعشى نجفى(م 1338 ه .) این لقب از طرف امام صادق علیهالسلام بر حضرت معصومه اطلاق شده است. در این رویا امام صادق علیهالسلام به آیة الله نجفى که با دعا و راز و نیاز تلاش پىگیرى را براى یافتن قبر مطهر حضرت زهرا علیهاالسلام آغاز کرده بود، خطاب فرمود: «علیک بکریمه اهلبیت»؛ بر تو باد به کریمه اهلبیت
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی الرضا حیدری ( شنبه 87/8/4 :: ساعت 5:27 عصر )
»» وجود مبارک حضرت معصومه(س) قم را مهد برکت کرده است
حرمت زمان به آن متزمّن است و حرمت مکان به آن متمکَن! کریمة اهل بیت، فاطمة معصومه (سلام الله علیها) که وارد قم شدند، اینجا را مهد برکت کرده اند.
اصل بحث این است که زمان و مکان ذاتاً اینچنین نیست که حرمتی داشته باشند. حرمت زمان به آن متزمّن است؛ حرمت مکان به آن متمکَن! این نکته را خوب عنایت کنید تا به آن طرح آزاد اندیشی که مقام معظّم رهبری فرموده اند برسیم که کدام حوزه و کدام دانشگاه در این طرح موفّق است. کدام طلبه ، کدام دانشجو توفیق فکر آزاد دارد؟ آیا اندیشة آزاد در هر فضائی ظهور می کند؟ هر اندیشمندی توان آن را دارد که آزادانه بیندیشد یا نه؟!
زمان ذاتاً مزیّتی از خود ندارد، مگر اینکه آن متزمّن، آن شیء زمان مند به این زمان حرمت بدهد! مکان هم به شرح ایضاً . وقتی قرآن در شب قدر نازل می شود، این زمان که ظرف آن متزمّن است حرمت پیدا می کند، می شود : لِیلَهُ القَدرِ خِیرٌ مِنْ ألفِ شَهرْ (1).
وقتی وجود مبارک رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیّه والثناء) در مکّه ظهور می کند، این متمکّن به آن مکان شرف می بخشد و خدای سبحان به این مکّه سوگند یاد می کند، به پاس احترام این متمکّن . فرمود : لا اُقسِمُ بِهذَا البَلَدِ وَ أنتَ حِلٌّ بِهذَا البَلَدْ (2). من اگر به این بلد سوگند یاد می کنم ، بنابر اینکه ( لا ) زائده باشد ، یا نیازی به سوگند به این شهر نیست ، بنابر اینکه زائده نباشد ، در هر دو بخش اش به پاس احترام توست! لا اُقسِمُ بِهذَا البَلَدِ وَ أنتَ حِلٌّ بِهذَا البَلَدْ. اگر من به مکّه سوگند یاد می کنم، برای آن است که تو در این شهری! تو در اینجا به سر می بری! پس مکّه نه برای کعبه، بلکه برای نبی حرمت ای دارد. و اگر نبی و ولیّ زمان از کسی برنجد، خدای سبحان از آن کعبه پاسداری نمی کند. پس یک مکان به احترام آن متمکّن می شود مورد تکریم؛ یک زمان به احترام آن متزمّن می شود مورد تجلیل.
این بانو ، یعنی کریمة اهل بیت، فاطمة معصومه (سلام الله علیها) که وارد قم شدند، اینجا را مهد برکت کرده اند. شما در قم نیستید تا از نزدیک تجربه کنید ! برای ما کاملاً محسوس است ؛ بدون هیچ تردید ما کتاب عمیق علمی را که در قم مطالعه می کنیم، به زحمت نمی افتیم. روشن می شود برای ما! همین کتاب را وقتی تابستان از اینجا خارج می شویم، شهر دیگر و دیار دیگر می رویم، به کُندی همان مطلب را می فهمیم. اینجا یک فضای بازی است! یک فضای روشن ای است؛ بدون هیچ تردید! یک وقت است انسان فاصله گرفته است از یک کتابی، از یک علمی، بسیار خوب؛ امّا وقتی فاصله ای نگرفته است، اهل این رشته است، با این کتاب و این فن مأنوس است، وقتی از اینجا بیرون رفت، باید به همین سبک بفهمد. ولی اینطور نیست!
در همین شیخان زکریا بنِ آدم مدفون است با آن بزرگوار اشعری. البتّه فقهای بزرگ، حکمای بزرگ، بعضی از اساتید ما هم در همین « مرحوم فاضل تونی (رضوان الله علیه) » اینجا مقبره دارد. فقهای بزرگ از قُدماء و مُتقدّمین و متأخّرین در همین جا به خاک سپرده اند، ولی آنچه که شاخص است یکی از آنها « زکریا بنِ آدم » است.
این زکریا بن آدم که در این شیخان مقبره ای دارد ، این شاگرد وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) بود. به امام هشتم، یعنی به استادش عرض کرد : یابن رسول الله ! اساتید من رحلت کردند ، هم دوره های من هم رحلت کردند ، جوانها روی کار آمدند. زندگی ام در قم مثل سابق خیلی لذّت بخش نیست! اُنس ما با این نسل بعدی کم است. اجازه بدهید من از قم بیرون بروم! جای دیگر زندگی کنم. فرمود: نه! تو در قم باش، خدای سبحان به برکت تو عذاب را از آن منطقه بر می دارد . همان طوری که به برکت قبر باب الحوائج إلی الله ، موسی بن جعفر (سلام الله علیه) عذاب را از آن منطقة خاص خود بر می دارد؛ این می شود: اَلعُلماءُ وَرَثَهُ الأنبیاء (3)!
همة اینها از برکات این بی بی هستند که این متمکّن، این مکان را شرف بخشید! …
بخشی از سخنان آیت الله جوادی آملی در جلسة درس اخلاق در دیدار با جمعی از طلا ، دانشجویان و بانوان قمی به مناسبت سالروز رحلت کریمة اهل بیت حضرت فاطمة معصومه (س) در قم ـ 29 اردیبهشت 1384
پی نوشت ها:
(1) سورة قدر / آیة 3
(2) سورة بلد / آیات 1 و 2
(3) کافی / جلد 1 / صفحة 32 / بابُ صِغه العِلم و فَضله و فَضلِ العُلَماء و …
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی الرضا حیدری ( شنبه 87/8/4 :: ساعت 5:25 عصر )
»» بارگاه تو
ازچه بگویم از تو یا از بارگاه تو
از تو که نمی توان گفت چون بر چارچوب سخن نمیگنجی
پس از بارگاهت میگویم گه انگار نه اینکه مدفن تو باشد بلکه معشقه عاشقان توست
وقتی که به بارگاهت قدم میگذارم. آرامشی خاص تمام وجودم را قبضه میکند. انگار به حرم امن الهی رسیدهام. آرامشی که دوستش دارم.
گوشه گوشه بارگاهت در این زمین پهناور شده مامن دردمندان و عاشقانت، آخر همه تو را درمانگر خود میدانند و تو چه خوب درمانگری هستی.
به سوی تو میآیم مانند همیشه.
اما این بار برای تو و به خاطر تو.
برای تو که معصومهای برای تو که بنت موسی ابن جعفر هستی و برای تو که خواهر امام رضایی(علیهم السلام).
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی الرضا حیدری ( شنبه 87/8/4 :: ساعت 5:5 عصر )
»» انتظار سبز
مولایم! هر وقت شروع مىکنم از تو نوشتن، قلم به رقص مىآید، کاغذ مست و حیران مىشود، حبابهاى چشمم شفاف و جارى مىشوند، نمىدانم چه سرّى در نام مقدست وجود دارد که هر وقت نامت را صدا مىکنم دلم آرام مىگیرد.
هر وقت نامت را بر روى کاغذ حک مىکنم و از تو مىنویسم وجودم و قلمم و کاغذم همه و همه به وجد مىآییم، اما بعد از چند لحظهاى مىبینم قلم مىلرزد و مىایستد و اشک مىریزد که باز هم انتظار، و بوى گریه در وجود همه ما مىپیچد و باز همان سکوت همیشگى.
مولایم! رخ نما که دلتنگ روى دلارا و روشنى افزایت هستیم تا که بیایى و همه جا را روشن کنى.
اى باران رحمت الهى! پرده از چهره بردار و بیا که زمین خشکیده نیازمند باران لطف الهى توست.
اى اقیانوس سخاوت! پا در رکاب کن و سفرههاى فقر آرامش را، پر از مهر و صلح و دوستى کن و آنها را در دریاى عشق خود شناور کن.
اى مهروى فاطمه! اى نگین انگشترى زهراى اطهر! قدمى به سوى ما بنه و جهان را به زیر قدوم مقدس خود آرامش ببخش و آن را در آغوش خود مأوا ده.
مهدیا! هنوز به انتظارت هستیم تا که آن روز فرا رسد و جمال بىمثالت را ببینم.
منجیا! اى پسر اختران درخشنده! اى بهار مهربان! اى کاش مىتوانستیم از تو خبر گیریم که کى مىآیى؟ اى کاش زمان آمدنت ما هم سعادت حضور داشته باشیم. خوشا به حال کسانى که تو را همراهى مىکنند. خوشا به حال خانههایى که به نور قدوم تو روشن مىشوند و جان مىگیرند و از خوشحالى سر به آسمان خدا مىسایند.
خوشا به حال خیابانهایى که عطر عدالت تو را حس مىکنند و لبریز از وجود مقدس تو مىشوند، به همه آنها غبطه مىخوریم که سعادت دیدن روى دلاراى تو را خواهند داشت و چشمهایشان بىواسطه به تماشاى تو خواهد ایستاد.
به راستى که مهدیا از تو سرودن و وصف کردن کار بسیار سختى است که تو در وصف نیایى، چرا که والاتر از همه وصفها هستى
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » موسی الرضا حیدری ( چهارشنبه 87/8/1 :: ساعت 8:45 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سلامی به گرمی تابستان 88چهره بگشایی و آیی ز پی پرده برونمهدییاوران جوان(قسمت اول)(خدامراد سلیمیان)بی قرارامام مهدى (عج) امیدى براى همه بن بستهامداحی سایه تون سنگینه مولاانتظار ،امتداد عاشورا...عزاداری و انتظارغدیر و مسائل پیرامون آنغدیر چشمه جوشان ولایتشهادت شکافنده علوم[عناوین آرشیوشده]